English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
profits a prendre درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
Other Matches
emblements منافع حاصله از زمین
emblements منافع حاصله اززمین مزروعی
apportionment افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
coriolis effect اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
vesture منافع و نمائات زمین
explees اجاره بها یا منافع زمین
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
dower درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
config.sys این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
leases در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
bootstrap مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
consul نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
netware برنامه کاربردی که تحت سیستم عامل Netware اجرا میشود
estopel عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
microsoft DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
ACPI که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد
entry نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
rigging tab بالچهای که روی زمین تنظیم میشود
drags چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
sticky wicket زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
mephitis بخار مهلک ومتعفنی که از زمین بلند میشود
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
Novell شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
supervisor ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisors ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
redeye موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
ends انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
end انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
wordperfect برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
thermokarst عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
beneficiaries ذیحق
righting ذیحق
right ذیحق
beneficiary ذیحق
rightful ذیحق
entitled ذیحق
having a just claim ذیحق
righted ذیحق
startup disk فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
be in the right ذیحق بودن
by in the right ذیحق بودن
beneficiaries بهره بردار ذیحق
to set ذیحق قلمداد کردن
beneficiary بهره بردار ذیحق
righted شایسته خوب ذیحق
righting شایسته خوب ذیحق
right شایسته خوب ذیحق
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
justifying تصدیق کردن ذیحق دانستن
justify تصدیق کردن ذیحق دانستن
justifies تصدیق کردن ذیحق دانستن
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
hooks کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
depositions درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
deposition درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
advantages accruning from مزایای حاصله
close corporation شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
assessment تعیین نتایج حاصله
feed back بکارگیری اطلاعات حاصله
assessments تعیین نتایج حاصله
elbow grease نیروی حاصله از کاردستی
ration strenght انرژی حاصله از جیره
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
damage feasant درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
perquisite منافع
earnings منافع
perquisites منافع
revenue منافع
bombing errors اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
ergotism مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
gulp صدای حاصله از عمل بلع
fleshment خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
gulps صدای حاصله از عمل بلع
gulping صدای حاصله از عمل بلع
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
gulped صدای حاصله از عمل بلع
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
fictitious dividens منافع موهوم
economic interest منافع اقتصادی
net benefits منافع خالص
class interests منافع طبقاتی
capital gains منافع سرمایهای
vested interest منافع مقرره
mutual interests منافع مشترک
windfall gains منافع اتفاقی
harmony of interests هماهنگی منافع
tangible benefits منافع مرئی
spillover benefits منافع خارجی
harmony of interests سازگاری منافع
vested interests منافع مقرره
fictious dividened منافع موهوم
pure interest منافع خالص
public interest منافع عامه
private benefits منافع خصوصی
benefit spillovers نشر منافع
unions اشتراک منافع
conflict of interest تضاد منافع
conflict of interest برخورد منافع
public benefits منافع عمومی
public interest منافع عمومی
union اشتراک منافع
flash burn سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
thermojet نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
solunar حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
clicked صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
spirochetosis ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
clicks صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
working asset سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
flash burns سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
windchill سرمای حاصله از وزش باد تبرید
scumble نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
capitalized value درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
click صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
gains from trade منافع حاصل از تجارت
windfall gains منافع باد اورده
solidarity اشتراک منافع ومسئولیتها
social security benefits منافع تامین اجتماعی
valuation of benefits ارزش گذاری منافع
self regard حفظ منافع شخصی
separable accretions and benefits نمائات و منافع منفصله
beneficial ownership مالکیت به نسبت منافع
undistributed earnings منافع توزیع نشده
undistributed earnings منافع تقسیم نشده
rent مال الاجاره منافع
craters دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesions زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
hypervitaminosis ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
crater دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
stage fright وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
measurement of benefits and costs اندازه گیری منافع و هزینه ها
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
tangible benefits منافع مشهود فواید عینی
the profits and accretions which are an منافع و نمائات متصله مال
it is p to our interests برای منافع مازیان اوراست
competitive price قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
protection and indemnity club باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
pray in aid دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com