Dictiornary-Farsi | دزدیدن (دزدی )کار غلطی است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
It is wrong to steal .	دزدیدن (دزدی )کار غلطی است


Other Matches

inerrancy	بی غلطی
filching	بچابکی دزدیدن دزدیدن
filches	بچابکی دزدیدن دزدیدن
filched	بچابکی دزدیدن دزدیدن
filch	بچابکی دزدیدن دزدیدن
it was an incorrect procedure	یک اقدام غلطی بود
It was wrong of you to take the bicycle .	کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
We got into the wrong bus .	سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
Except for that one typo, there were no mistakes.	به جز یک اشتباه تایپی هیچ غلطی نداشت.
heister [American E]	دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber	دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer	دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand	دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit	دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider	دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .	بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
theft and pilferage	دزدی و دله دزدی
rob	دزدیدن
robbed	دزدیدن
purloins	دزدیدن
picks	دزدیدن
pick	دزدیدن
abducts	دزدیدن
peak	دزدیدن
mouch	دزدیدن
nim	دزدیدن
lifts	دزدیدن
lifting	دزدیدن
robbing	دزدیدن
robs	دزدیدن
purloining	دزدیدن
to walk away with	دزدیدن
to walk off with	دزدیدن
purloined	دزدیدن
rifle	دزدیدن
abducting	دزدیدن
abducted	دزدیدن
rifles	دزدیدن
purloin	دزدیدن
abduct	دزدیدن
steals	دزدیدن
steal	دزدیدن
picaroonp	دزدیدن
lifted	دزدیدن
walk away/off with <idiom>	دزدیدن
spoliate	دزدیدن
walk off with	دزدیدن
thieve	دزدیدن
pickaroon	دزدیدن
lift	دزدیدن
purlion	دزدیدن
peaks	دزدیدن
peaking	دزدیدن
abducted	ادم دزدیدن
abduct	ادم دزدیدن
burglarizing	شبانه دزدیدن
poach	خیساندن دزدیدن
poached	خیساندن دزدیدن
abducts	ادم دزدیدن
cribbed	کش رفتن یا دزدیدن
cribbing	کش رفتن یا دزدیدن
crib	کش رفتن یا دزدیدن
cribs	کش رفتن یا دزدیدن
burglarizes	شبانه دزدیدن
burglarized	شبانه دزدیدن
burglarize	شبانه دزدیدن
poaches	خیساندن دزدیدن
picaro	دزدیدن اوباش
purses	پول دزدیدن
kidnapping	سرقت و دزدیدن
pursing	پول دزدیدن
abducting	ادم دزدیدن
pursed	پول دزدیدن
purse	پول دزدیدن
snaffle	دزدیدن سرقت کردن
prig	دزدیدن التماس کردن
prigs	دزدیدن التماس کردن
To dupe ( besot) someone .	عقل کسی را دزدیدن
sticky fingers <idiom>	عادت به دزدیدن داشتن
embezzling	حیف و میل کردن دزدیدن
embezzle	حیف و میل کردن دزدیدن
embezzled	حیف و میل کردن دزدیدن
embezzles	حیف و میل کردن دزدیدن
filch	دزدی
brigandism	دزدی
freebooting	دزدی
thieving	دزدی
spoliation	دزدی
thievery	دزدی
filched	دزدی
filching	دزدی
filches	دزدی
lifting	دزدی
lift	دزدی
nip	دزدی
nipped	دزدی
nips	دزدی
lifts	دزدی
robbery	دزدی
abstraction	دزدی
abstractions	دزدی
embezzlement	دزدی
robberies	دزدی
lifted	دزدی
larceny	دزدی
burglaries	دزدی
burglary	دزدی
theft	دزدی
thefts	دزدی
petit larceny	دله دزدی
cabbage	دله دزدی
stick up <idiom>	دزدی مسلحانه
Shanghai	ادم دزدی
steal	توپ دزدی
plagiary	دزدی ادبی
larcenous	مربوط به دزدی
larceny petty	دزدی کوچک
burgles	شب دزدی کردن
pilferage	دله دزدی
pickery	دله دزدی
piracy	دزدی دریایی
burgling	شب دزدی کردن
plagiarism	دزدی ادبی
burgled	شب دزدی کردن
burgle	شب دزدی کردن
cabbages	دله دزدی
thievishness	خوی دزدی
thievish	خوگرفته به دزدی
piracy	دزدی ادبی
piracy	دزدی دریائی
thieve	دزدی کردن
theft, pilferage, non delivery	دله دزدی
shop lifting	دزدی از مغازه ها
petty larceny	دله دزدی
picking	دله دزدی
intercepts	توپ دزدی
intercepting	توپ دزدی
intercepted	توپ دزدی
intercept	توپ دزدی
kleptomaniacs	علاقمند به دزدی
kidnapping	بچه دزدی
kidnapping	ادم دزدی
heists	دزدی سرقت
steals	توپ دزدی
heists	دزدی کردن
heist	دزدی سرقت
heist	دزدی کردن
kleptomania	جنون دزدی
kleptomaniac	علاقمند به دزدی
abaction	گله دزدی
aggravated theft	دزدی مشدد
cribs	دله دزدی
cribs	دزدی ادبی
cribbed	دله دزدی
cycle stealing	چرخه دزدی
crib	دزدی ادبی
cribbing	دزدی ادبی
kleptomania	دزدی بیمارگون
crib	دله دزدی
cribbed	دزدی ادبی
commit theft	دزدی کردن
cribbing	دله دزدی
snitched	دله دزدی کردن
pirate	دزدی دریایی کردن
snitch	دله دزدی کردن
pilfers	دله دزدی کردن
kidnapped	ادم دزدی کردن
kleptomania	میل و اشتیاق به دزدی
snitches	دله دزدی کردن
kidnaps	ادم دزدی کردن
hit	طعمه دزدی ماهی
kidnapped	بچه دزدی کردن
hitting	طعمه دزدی ماهی
hits	طعمه دزدی ماهی
kidnap	ادم دزدی کردن
kidnaps	بچه دزدی کردن
kidnap	بچه دزدی کردن
snitching	دله دزدی کردن
piracy	دزدی هنری یاادبی
pirating	دزدی ادبی کردن
software piracy	دزدی نرم افزار
pirates	دزدی ادبی کردن
peculate	حیف ومیل دزدی
pirate	دزدی ادبی کردن
swagman	خریدار مال دزدی
pirating	دزدی دریایی کردن
pirated	دزدی ادبی کردن
pilfering	دله دزدی کردن
pirates	دزدی دریایی کردن
pirated	دزدی دریایی کردن
pilfered	دله دزدی کردن
pilfer	دله دزدی کردن
maraud	دله دزدی یاتلاش کردن
kleptolagnia	تحریک جنسی توام با دزدی
kleptamaniac	کسی که جنون دزدی دارد
tpnd	دله دزدی وعدم تحویل
robberies	دزدی مقرون به ازار یا تهدید
they accused him of the ft	اورابه دزدی متهم ساختند
robbery	دزدی مقرون به ازار یا تهدید
cat burglar <idiom>	دزدی که از دیوار بالا میرود