Dictiornary-Farsi | دستبرد سریع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sneak raid	دستبرد سریع


Other Matches

rollover	استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express	کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
robberies	دستبرد
defalcation	دستبرد
rapine	دستبرد
sneak raid	دستبرد
larceny	دستبرد
peculation	دستبرد
robbery	دستبرد
misappropriation	دستبرد
robs	دستبرد زدن
steal	دستبرد زدن
steals	دستبرد زدن
embezzling	دستبرد زدن به
embezzles	دستبرد زدن به
embezzled	دستبرد زدن به
embezzle	دستبرد زدن به
robbing	دستبرد زدن
burgling	دستبرد زدن
robbed	دستبرد زدن
move in on <idiom>	دستبرد زدن
housebreaking	دستبرد بخانه
burgled	دستبرد زدن
burgle	دستبرد زدن
burgles	دستبرد زدن
rob	دستبرد زدن
dma	اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
peculation	دستبرد در مال دولت
rading party	قسمت مامور دستبرد
dma	CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
raiding party	قسمت مامور دستبرد یا تاخت
snap pass	پاس سریع با پیچش سریع مچ
speediness	سریع السیر سریع
speedy	سریع السیر سریع
safety lock	قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
swift	سریع
spankings	سریع
swifter	سریع
swiftest	سریع
swifts	سریع
wing footed	سریع
snell	سریع
sweepy	سریع
prompts	سریع
gleg	سریع
rather	سریع تر
prompt	سریع
spanking	سریع
sudden	سریع
galloping	سریع
prompted	سریع
rapid	سریع
accelerators	سریع
accelerator	سریع
slash	ضربه سریع
quick recovery	بهبود سریع
quick	جلد سریع
posthaste	سریع السیر
fast moving depression	کمفشاری سریع
slapping	ضربت سریع
quicker	تند و سریع
precipitating	خیلی سریع
scampering	پرواز سریع
fast neutron	نوترون سریع
quickest	جلد سریع
slashed	ضربه سریع
slashes	ضربه سریع
glimpsing	نگاه سریع
glimpses	نگاه سریع
glimpsed	نگاه سریع
quick fire	تیر سریع
pirouettes	چرخ سریع
quick	تند و سریع
braid	حرکت سریع
raid	تک نفوذی سریع
pirouette	چرخ سریع
scampered	پرواز سریع
quicker	جلد سریع
quick recovery	رونق سریع
scampers	پرواز سریع
polypnea	تنفس سریع
quickest	تند و سریع
raiding	تک نفوذی سریع
hypernoea	تنفس سریع
hotshot	بارکشی سریع
riposting	ضربت سریع
highflyer	دلیجان سریع
highflier	دلیجان سریع
high speed	سریع السیر
high speed	دنده سریع
high speed printer	چاپگر سریع
fleetingly	سریع الزوال
fleeting	سریع الزوال
high velocity drop	بارریزی سریع
high speed traffic	ترافیک سریع
raids	تک نفوذی سریع
raided	تک نفوذی سریع
ripostes	ضربت سریع
lightning chess	شطرنج سریع
progressive chess	شطرنج سریع
slap	ضربت سریع
precipitates	خیلی سریع
operation immediate	اقدام سریع
precipitated	خیلی سریع
courier	پیک سریع
precipitate	خیلی سریع
slapped	ضربت سریع
scamper	پرواز سریع
rough and ready	سریع العمل
fast access	با دستیابی سریع
slaps	ضربت سریع
riposte	ضربت سریع
rapid access	با دستیابی سریع
riposted	ضربت سریع
high speed traffic	امد شد سریع
fasts	سریع السیر
bullet	توپ سریع
bullets	توپ سریع
windstorm	باد سریع
despatched	انجام سریع
despatches	انجام سریع
despatching	انجام سریع
dispatch	انجام سریع
dispatched	انجام سریع
dispatches	انجام سریع
winder	دویدن سریع
accelerated depreciation	استهلاک سریع
wind sprint	تمرین دو سریع
accelofilter	صافی سریع
continuate	سریع الاتصال
express	سریع السیر
express	سریع صریح
braided	حرکت سریع
braids	حرکت سریع
fast	سریع السیر
fleets	عبور سریع
fleet	عبور سریع
fasted	سریع السیر
fastest	سریع السیر
prompt	سریع کردن
prompt	سریع عاجل
prompted	سریع کردن
prompted	سریع عاجل
prompts	سریع کردن
prompts	سریع عاجل
accelerated depreciation	استهلاک سریع
couriers	پیک سریع
speeding	سریع کارکردن
repost	ضربت سریع
speed	سریع کارکردن
convert	پاسکاری سریع
rapid transit	شطرنج سریع
converted	پاسکاری سریع
rapid fire	تیر سریع
rath	زود رس سریع
rapid flow	جریان سریع
glimpse	نگاه سریع
rapid scanning	تقطیع سریع
quickstep	گام سریع
speeds	سریع کارکردن
converting	پاسکاری سریع
rathe	زود رس سریع
expressed	سریع السیر
expressed	سریع صریح
converts	پاسکاری سریع
expresses	سریع السیر
expresses	سریع صریح
skitter	حرکت سریع
expressing	سریع السیر
expressing	سریع صریح
snapback	بهبودی سریع
jerked	تکان سریع دادن
sally	جواب سریع و زیرکانه
swooping	حرکت سریع نزولی
whirled	چرخیدن گردش سریع
sallies	جواب سریع و زیرکانه
swoops	حرکت سریع نزولی
whirl	چرخیدن گردش سریع
swooped	حرکت سریع نزولی
jerks	تکان سریع دادن
jerking	تکان سریع دادن
whirling	چرخیدن گردش سریع
jerk	تکان سریع دادن
perishable	کالای سریع الفساد
sally	حرکت سریع شلیک
speedway	جاده سریع السیر
swoop	حرکت سریع نزولی
flying	پردار سریع السیر
flip	پاس سریع و کوتاه
flipped	پاس سریع و کوتاه
flips	پاس سریع و کوتاه
fast break	حمله سریع به دروازه
surge	جریان سریع وغیرعادی
surges	جریان سریع وغیرعادی
scuds	حرکت سریع ابر
scudded	حرکت سریع ابر
whirls	چرخیدن گردش سریع
umbilical cords	سیم سریع الاتصال
umbilical cord	سیم سریع الاتصال
sallies	حرکت سریع شلیک