Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
English
Persian
snot rag
دستمال دماغ
Other Matches
mirthless
بی دماغ
out of spirits
بی دماغ
mid brain
پل دماغ
pecker
دماغ
snot
ان دماغ
encephalon
دماغ
the handle of the face
دماغ
tagalong
موی دماغ
poniard varolii
پل مغز دماغ
genius
دماغ ژنی
geniuses
دماغ ژنی
brainfever
التهاب دماغ
lackbrain
دم خشک دماغ
bete noire
موی دماغ
idiocy
خبط دماغ
epencephalon
دماغ صغیر
epistaxis
خون دماغ
hanger on
موی دماغ
hawk nose
دماغ قوشی
hawk nosed
دماغ قوشی
he is out of huomor
سر دماغ نیست
he is out of huomor
دماغ ندارد
to blow one's nose
دماغ گرفتن
a pain in the neck
<idiom>
موی دماغ
d. of the brain
ترزید دماغ
nosebleed
خون دماغ
nosebleeds
خون دماغ
To be rebuffed .
دماغ سوخته شدن
to be a pain in the neck
موی دماغ بودن
cerebritis
ورم غشاء دماغ
To irritate someone.
موی دماغ کسی شدن
To get in somebodys hair . To irritate someone.
موی دماغ کسی شدن
He was snubbed . He drew blank.
دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
To damp someones ardour.
دماغ کسی راسوزاندن (خیط کردن )
kerchief
دستمال
kerchiefs
دستمال
napkin
دستمال
headdress
دستمال سر
hankies
دستمال
kerchief
دستمال سر
handkerchiefs
دستمال
hanky
دستمال
handkerchief
دستمال
napkins
دستمال
table linen
دستمال سفره
a napkin
یک دستمال سفره
necker chief
دستمال گردن
dish cloth
قاب دستمال
dish clout
قاب دستمال
neck cloth
دستمال گردن
neckcloth
دستمال گردن
neckerchiefs
دستمال گردن
napkin
دستمال سفره
kerchiefs
روسری دستمال سر
napkins
دستمال سفره
handkerchiefs
دستمال گردن
handkerchief
دستمال گردن
kerchief
روسری دستمال سر
bandana
دستمال گلدار
bandanna
دستمال گلدار
bandannas
دستمال گلدار
shawls
دستمال گردن
shawl
دستمال گردن
neckerchief
دستمال گردن
Kleenexes
دستمال کاغذی
ties
دستمال گردن
serviette
دستمال سفره
pocket handkerchiefs
دستمال جیبی
serviettes
دستمال سفره
pocket handkerchief
دستمال جیبی
towels
دستمال کاغذی
tie
دستمال گردن
ascot
دستمال گردن
Kleenex
دستمال کاغذی
towel
دستمال کاغذی
yashmak shawl
دستمال کاغذی
snivel
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveling
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelled
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivels
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
She is far too conceited. She is full of herself .
گوئی از دماغ فیل افتاده ( پر افاده وازخود راضی )
snivelling
اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
pullicate
یکجور دستمال رنگی
doyley
دستمال کوچک سرسفره
doyly
دستمال کوچک سرسفره
napkin ring
حلقه دستمال پا سفره
doilies
دستمال کوچک سرسفره
tissue paper
دستمال کاغذی نازک
doily
دستمال کوچک سرسفره
to play gooseberry
همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن)
snot rag
دستمال جیب
[اصطلاح عامیانه]
tea cloth
دستمال برای خشکاندن فنجان ها
blowrag
دستمال جیب
[اصطلاح عامیانه]
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
Take this handkerchief and wipe your eyes.
این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
belcher
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
sanitary napkin
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
She scrunched the handkerchief into a ball.
او
[زن]
دستمال جیب خود را به یک توپ مچاله کرد.
sanitary napkins
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
jabot
دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
to wave one's handkerchief
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
Could we have a napkin please?
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
bores
موی دماغ کسی شدن خسته شدن
bore
موی دماغ کسی شدن خسته شدن
sudarium
دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
encephalitis
ورم دماغ ورم مغز
napery
سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com