English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
English Persian
napkin دستمال سفره
napkins دستمال سفره
serviette دستمال سفره
serviettes دستمال سفره
table linen دستمال سفره
Search result with all words
napery سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
napkin ring حلقه دستمال پا سفره
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
a napkin یک دستمال سفره
Other Matches
messmate هم سفره
table سفره
tables سفره
tabling سفره
aquifer سفره اب
table cloth سفره
tablecloth سفره
tablecloths سفره
nappe سفره
substrate سفره
tabled سفره
confined water سفره اب با فشار
confined equifer سفره محدود
uncomfined aquifer سفره غیرمحدود
water tables ابخوان سفره
water table ابخوان سفره
canteens سفره خانه
canteen سفره خانه
sheet of drift سفره روراندگی
tableware فروف سفره
to lay the cloth سفره چیدن
frater سفره خانه
free aqifer سفره ازاد
ground water table سفره ابخوان
ground water table سفره اب زیرزمینی
table waters ابهای معدنی سر سفره
table ware لوازم میز یا سفره
To lay (set,prepare)the table. سفره ؟( میز ) را چیدن
To lay (set) the table . سفره انداختن ( چیدن )
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
table water سفره اب زیر زمینی
tableware لوازم میز یا سفره
butlers پیشخدمت سفره ابدارباشی
butler پیشخدمت سفره ابدارباشی
To clear the dining table. میز ( سفره ) را جمع کردن
pantries شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantry شربت خانه مخصوص لوازم سفره
recharge rate میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
handkerchiefs دستمال
handkerchief دستمال
hankies دستمال
kerchiefs دستمال
kerchief دستمال
napkins دستمال
napkin دستمال
headdress دستمال سر
hanky دستمال
kerchief دستمال سر
yashmak shawl دستمال کاغذی
snot rag دستمال دماغ
neckerchief دستمال گردن
tie دستمال گردن
neckcloth دستمال گردن
necker chief دستمال گردن
bandannas دستمال گلدار
ties دستمال گردن
bandanna دستمال گلدار
bandana دستمال گلدار
kerchiefs روسری دستمال سر
neckerchiefs دستمال گردن
kerchief روسری دستمال سر
shawl دستمال گردن
handkerchief دستمال گردن
handkerchiefs دستمال گردن
dish clout قاب دستمال
dish cloth قاب دستمال
Kleenex دستمال کاغذی
Kleenexes دستمال کاغذی
pocket handkerchief دستمال جیبی
ascot دستمال گردن
towel دستمال کاغذی
shawls دستمال گردن
towels دستمال کاغذی
neck cloth دستمال گردن
pocket handkerchiefs دستمال جیبی
doily دستمال کوچک سرسفره
pullicate یکجور دستمال رنگی
doilies دستمال کوچک سرسفره
doyley دستمال کوچک سرسفره
doyly دستمال کوچک سرسفره
tissue paper دستمال کاغذی نازک
blowrag دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
snot rag دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
tea cloth دستمال برای خشکاندن فنجان ها
lambrequin دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
Take this handkerchief and wipe your eyes. این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
She scrunched the handkerchief into a ball. او [زن] دستمال جیب خود را به یک توپ مچاله کرد.
sanitary napkin دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkins دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
belcher دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
to wave one's handkerchief دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
jabot دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
sudarium دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com