Dictiornary-Farsi | دستم از همه جا کوتاه است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
I have no access to anywhere .	دستم از همه جا کوتاه است


Other Matches

I did it unwittingly. I lost count.	از دستم دررفت
He twisted my arm.	دستم را پیچاند
I am busy . my hands are tied.	دستم بند است
She furtively pressed my hand .	یواشکی دستم را فشارداد
She pressed my hand .	دستم را فشار داد
My hand is bruised.	دستم ضرب دیده است
My nose (hand)is bleeding.	دماغم ( دستم ) خون می آید
I know Tehran like the back of my hand .	تهران رامثل کف دستم می شناسم
The hot fat scalded my hand .	روغن داغ دستم را سوزاند
I am tied up ( busy) at the moment.	الان دستم بند است
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.	مگر کف دستم را بو کرده بودم.
I cant reach the shelf .	دستم به قفسه نمی رسد
I have just received your letter.	کاغذت تازه به دستم رسیده است
What's the damage?	چقدر خرج روی دستم می افتد؟
i will do my possible	هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
The ring is too small for my finger.	انگشتر به انگشتم ( دستم ) نمی رود
If I lay my hands on him.	اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
I have a free hand in this matter.	دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
have one's hand full	کار مهمتر داشتن [دستم یا دستش بند است]
i lost my a	دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
of short duration	کوتاه
stunt	کوتاه
curtal	کوتاه
concise	کوتاه
shorter	کوتاه
liliputian	قد کوتاه
pygmy	قد کوتاه
stocky	کوتاه
short	کوتاه
shortest	کوتاه
stockiest	کوتاه
stockier	کوتاه
miniature	کوتاه
pigmy	کوتاه
pygmy	کوتاه
pygmies	قد کوتاه
pygmies	کوتاه
pigmies	قد کوتاه
pigmies	کوتاه
dwarfish	کوتاه
scut	دم کوتاه
low	کوتاه
dumpy	کوتاه
bas relif	کوتاه
succinct <adj.>	کوتاه
short <adj.>	کوتاه
fleeting <adj.>	کوتاه
curt <adj.>	کوتاه
concise <adj.>	کوتاه
down	کوتاه
pigmy	قد کوتاه
stunts	کوتاه
succinct	کوتاه
synoptic	کوتاه
little	کوتاه
stunting	کوتاه
miniatures	کوتاه
puny	قد کوتاه
brief	کوتاه مختصر
scurries	مسابقه کوتاه
scurried	مسابقه کوتاه
shortens	کوتاه کردن
briefed	کوتاه مختصر
shortens	کوتاه تر کردن
short run	مدت کوتاه
clipping	کوتاه کردن
gnomical	کوتاه لب نویس
scurry	مسابقه کوتاه
scurrying	مسابقه کوتاه
shortened	کوتاه تر کردن
abbreviating	کوتاه کردن
shorten	کوتاه کردن
lie down	استراحت کوتاه
undersize	اندازه کوتاه
vamp	جوراب کوتاه
abbreviate	کوتاه کردن
short drop	دراپ کوتاه
lie-down	استراحت کوتاه
shorten	کوتاه تر کردن
short run	کوتاه مدت
abbreviates	کوتاه کردن
short return	برگشت کوتاه
curtailed	کوتاه کردن
curtailing	کوتاه کردن
truncates	کوتاه کردن
curtails	کوتاه کردن
fubsy	کوتاه وکلفت
truncate	کوتاه کردن
truncated	کوتاه کردن
short period	دوره کوتاه
briefer	کوتاه مختصر
whiffet	سوت یا پف کوتاه
briefest	کوتاه مختصر
short precision	دقت کوتاه
truncating	کوتاه کردن
formulate	کوتاه کردن
formulated	کوتاه کردن
shortened	کوتاه کردن
formulates	کوتاه کردن
formulating	کوتاه کردن
curtail	کوتاه کردن
conte	داستان کوتاه
strop	طناب کوتاه
shuffle	گام کوتاه
shuffled	گام کوتاه
shuffles	گام کوتاه
shuffling	گام کوتاه
stichomythia	مکالمات کوتاه
steep taper	مخروط کوتاه
short-circuits	اتصال کوتاه
short-circuit	اتصال کوتاه
britches	شلوار کوتاه
coatee	دامن کوتاه
short wave	موج کوتاه
short-wave	موج کوتاه
draw in	کوتاه شدن
short haul	خط سیر کوتاه
short-haul	خط سیر کوتاه
short stories	داستان کوتاه
short story	داستان کوتاه
half pint	کوتاه تر از مقدارمتوسط
apophthegm	گفتار لب و کوتاه
shortwave	موج کوتاه
basso relief	برجسته کوتاه
shortening in	کوتاه کردن
brachydactyly	کوتاه انگشتی
breeks	شلوار کوتاه
by pass	اتصال کوتاه
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
short time	کوتاه مدت
short test bar	میله کوتاه
novelette	داستان کوتاه
novelettes	داستان کوتاه
term paper	رساله کوتاه
chitchat	صحبت کوتاه
unabridged	کوتاه نشده
chip shot	ضربه کوتاه
abridge	کوتاه کردن
spontoon	نیزه کوتاه
bunny hop	پرش کوتاه
stag	کوتاه کردن
chiton	قبای کوتاه
aphorism	سخن کوتاه
aphorisms	سخن کوتاه
detruncation	کوتاه شدگی
detruncate	کوتاه کردن
short splice	پیوند کوتاه
low	کوتاه دون
abbreviated	کوتاه شده
short shunt	شنت کوتاه
short service line	خط سرویس کوتاه
easy term	کوتاه مدت
stags	کوتاه کردن
escopette	قرابینه کوتاه
tunicle	لباس کوتاه
escopet	قرابینه کوتاه
bas relief	برجسته کوتاه
bas-relief	برجسته کوتاه
bas-reliefs	برجسته کوتاه
epigrammatical	کوتاه ونیشدار
cut off	کوتاه کردن
shortening	کوتاه شدگی
idyll	قصیده کوتاه
idylls	چکامه کوتاه
idylls	قصیده کوتاه
to look in	کوتاه کردن
to fall short	کوتاه امدن
to cut short	کوتاه کردن
short term	دوره کوتاه
idyll	چکامه کوتاه
truncation	کوتاه سازی
poop	صدای کوتاه
poops	صدای کوتاه
pigmies	ادم کوتاه قد
pygmies	ادم کوتاه قد
pygmy	ادم کوتاه قد
curt	کوتاه ومختصر
cutty sark	دامن کوتاه
correption	کوتاه کردن
in the short run	در کوتاه مدت
intrim	کوتاه مدت
manikin	ادم کوتاه قد
chit chat	صحبت کوتاه
chit-chat	صحبت کوتاه
jog trot	یورتمه کوتاه
piaffer	یورتمه کوتاه
knurly	کوتاه قد کوتوله
brief description	شرح کوتاه
laconic	کوتاه موجز
wracks	چهارنعل کوتاه
shorter	کوتاه کردن
pop	پاس کوتاه