Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
helve
دسته ابزار
Search result with all words
stock
دسته ابزار و اسلحه
Other Matches
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
groups
دسته دسته کردن
group
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
troop
دسته دسته شدن
trooped
دسته دسته شدن
trooping
دسته دسته شدن
windrow
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
sects
دسته دسته مذهبی
classify
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
regiment
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
scores of people
دسته دسته مردم
shoals of people
دسته دسته مردم
assort
دسته دسته شدن
streams of people
دسته دسته مردم
they came in bands
دسته دسته امدند
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
folding rule
خط کش
[ابزار]
folding meter stick
خط کش
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش
[ابزار]
instrumentation
ابزار
double meter stick
[American]
خط کش
[ابزار]
yard stick
خط کش
[ابزار]
yardstick
خط کش
[ابزار]
tools
ابزار
instrument
ابزار
hardware
ابزار
locking device
ابزار
implements
ابزار
implementing
ابزار
doodad
ابزار
folding ruler
خط کش
[ابزار]
tool
ابزار
gadgets
ابزار
devices
ابزار
implement
ابزار
device
ابزار
gadget
ابزار
doodads
ابزار
implemented
ابزار
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
spackle knife
کارتک
[ابزار]
scraper
[British
کارتک
[ابزار]
vernier calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
credit instrument
ابزار اعتباری
putty knife
کارتک
[ابزار]
lifting device
ابزار بالا بر
machine tools
ابزار ماشینی
head
دهنه ابزار
common round
ابزار فیتیله
yard stick
خط کش تاشو
[ابزار]
bumping tool
ابزار خم کاری
brick workers tool
ابزار بنایی
calipers
قطرسنج
[ابزار]
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
vernier calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
bird's-break
ابزار رخ منقاری
astragulus
ابزار فیتیله ای
astragal
ابزار فیتیله ای
development tools
ابزار توسعه
spatula
[American]
]
کارتک
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
drilling machine
دریل
[ابزار]
angle-roll
ابزار گرد
toolroom
اتاق ابزار
calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
bench
میز ابزار
assembly tools
ابزار مونتاژ
electric drill
دریل
[ابزار]
vernier caliper
قطرسنج
[ابزار]
cold heading tool
ابزار سردکار
flexible drive tool
ابزار گردان
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش تاشو
[ابزار]
machine tool
ابزار ماشینی
centering tool
ابزار تمرکز
tool box
جعبه ابزار
tool boxes
جعبه ابزار
tool kit
جعبه ابزار
steelwork
ابزار پولادین
diamond-fret
ابزار لوزی
furniture
ابزار اهنی
firmware
استوار- ابزار
folding yardstick
[metric]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش تاشو
[ابزار]
tool kits
جعبه ابزار
control equipment
ابزار نظارت
folding metre stick
[British]
خط کش تاشو
[ابزار]
electric drills
دریل ها
[ابزار]
drills
دریل ها
[ابزار]
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
folding rule
خط کش تاشو
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
yardstick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش جیبی
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش جیبی
[ابزار]
bag
کیف ابزار
metal cutting tool
ماشین ابزار
milling cutter
ابزار فرزکاری
milling tool
ابزار فرزکاری
moulding plane
رنده ابزار
moulding templet
ابزار کشویی
workbox
جعبه ابزار
drill
دریل
[ابزار]
turning tool
ابزار تراشکاری
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
means of production
ابزار تولید
instrument panels
پیشخوان ابزار
instrument panels
پهنهی ابزار
knurled tool
ابزار اج کاری
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
lathe tool
ابزار تراش
machine shop tool
ابزار ماشینی
manipulandum
ابزار پاسخ
operandum
ابزار پاسخ
planishing tool
ابزار پرداخت
tool sharpener
ابزار چاق کن
toll steel
فولاد ابزار
tax instrument
ابزار مالیاتی
plier
انبردست
[ابزار]
skiving tool
ابزار تراش
small tool
ابزار کوچک
bags
کیف ابزار
tool holder
ابزار گیر
tool maker
ابزار ساز
toolhouse
انبار ابزار
precision tool
ابزار دقیق
toolbox
جعبه ابزار
tool set
دست ابزار
tool maker
ابزار مند
hawksbeak
ابزار رخ منقاری
clone
ابزار همزاد
generating tool
ابزار تولید
calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
calipers
کولیس
[ابزار]
gosseneck tool
ابزار دوخمی
joiner's hardware
ابزار نجاری
hardware
سخت ابزار
cloning
ابزار همگن
physical device
ابزار مادی
cloned
ابزار همزاد
tool
ابزار کار
cloned
ابزار همگن
clone
ابزار همگن
vernier caliper
کولیس
[ابزار]
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
floating tool
ابزار متحرک
cloning
ابزار همزاد
hand tool
ابزار دستی
clones
ابزار همزاد
groupware
گروه ابزار
knurled tool
ابزار آج دار
groupware
ابزار گروهی
hawksbill
ابزار رخ منقاری
clones
ابزار همگن
gaskets
نوعی ابزار مخصوص
gasket
نوعی ابزار مخصوص
screwdrivers
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
conge
[ابزار ربع گرد]
tool set
دست ابزار تعمیروسایل
turnscrews
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
calking mallet
ابزار زفت برداری
turnscrew
پیچ گشتی
[ابزار]
box section bed
جعبه ماشینهای ابزار
electric drill
مته برقی
[ابزار]
drill
مته برقی
[ابزار]
boring machine
دستگاه مته
[ابزار]
drilling machine
دستگاه مته
[ابزار]
drill
دستگاه مته
[ابزار]
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
bush-hammered
ابزار سنگ تراشی
boring machine
مته برقی
[ابزار]
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...