English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
qsort دسته بندی پرسشها
Other Matches
ratings دسته بندی
junta دسته بندی
classification دسته بندی
ordinations دسته بندی
assortments دسته بندی
assortment دسته بندی
groupage دسته بندی
clustering دسته بندی
rating دسته بندی
classifications دسته بندی
ordination دسته بندی
juntas دسته بندی
factions دسته بندی
faction دسته بندی
grading دسته بندی
scale دسته بندی
classifications عمل دسته بندی
classification عمل دسته بندی
zone decimal دسته بندی ده دهی
zones ناحیه دسته بندی
clanship دسته بندی قبیلهای
groups دسته بندی کردن
classification chart نمودار دسته بندی
zone decimal دسته بندی اعشاری
categorizing دسته بندی کردن
classifying دسته بندی کردن
zone ناحیه دسته بندی
regimentalation دسته بندی کردن
resorted دسته بندی کردن
categorizes دسته بندی کردن
sorting test ازمون دسته بندی
resort دسته بندی کردن
factionist عضو دسته بندی
classifies دسته بندی کردن
classify دسته بندی کردن
categorized دسته بندی کردن
categorize دسته بندی کردن
rating دسته بندی کردن
ratings دسته بندی کردن
groupage دسته بندی کردن
to form into groups دسته بندی کردن
to erect into دسته بندی کردن به
categorised دسته بندی کردن
categorises دسته بندی کردن
resorts دسته بندی کردن
categorising دسته بندی کردن
grade دسته بندی کردن
sorter دسته بندی کننده
sort دسته بندی کردن
rally دسته بندی کردن
junto دسته بندی سیاسی
assorted <adj.> دسته بندی شده
division قسمت دسته بندی
to categorize دسته بندی کردن
grades دسته بندی کردن
zone punch سوراخ دسته بندی
divisions قسمت دسته بندی
group دسته بندی کردن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
item scaling مقیاس یابی پرسشها
item weighting وزن دادن به پرسشها
card sorting test ازمون دسته بندی برگه ها
color sorting test ازمون دسته بندی رنگها
factional مربوط به دسته بندی یا توط ئه
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ranks درجه دادن دسته بندی کردن
rank درجه دادن دسته بندی کردن
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ranked درجه دادن دسته بندی کردن
natives Olivenöl extra روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
nerve fascicle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
catchall بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resort رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
zone bits بیت منطقه بیت دسته بندی
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments طرح بندی صورت بندی
assort دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
shoals of people دسته دسته مردم
assort دسته دسته شدن
trooping دسته دسته شدن
sorted دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
sort دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
trooped دسته دسته شدن
regiment دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
troop دسته دسته شدن
scores of people دسته دسته مردم
sorts دسته دسته کردن
they came in bands دسته دسته امدند
sects دسته دسته مذهبی
sect دسته دسته مذهبی
windrow دسته دسته کردن
streams of people دسته دسته مردم
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
skulking دسته
lugged دسته
hilts دسته
skulk دسته
host دسته
skulked دسته
kinds دسته
skulks دسته
hosted دسته
parcel دسته
drove دسته
kindest دسته
droves دسته
hosts دسته
kind دسته
nosegay دسته گل
cluster bombs دسته
cluster دسته
army دسته
armies دسته
cluster bomb دسته
passel دسته
genus دسته
lugs دسته
pitman دسته
lugging دسته
team دسته
lug دسته
teams دسته
clusters دسته
helm دسته
wisps دسته
wisp دسته
clique دسته
tuft دسته
tufts دسته
cliques دسته
trooping دسته
trooped دسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com