Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
hand	دسته دستخط
handing	دسته دستخط
Other Matches
autography	دستخط
hand	دستخط
manuscripts	دستخط
longhand	دستخط
handing	دستخط
writing	دستخط
writings	دستخط
rescript	دستخط
manuscript	دستخط
script	دستخط
handwriting	دستخط
autographical	دستخط مولف
handwrite	دستخط کردن
autographs	دستخط نوشتن
handwriting analysis	تحلیل دستخط
collation	تطبیق دستخط ها
codex	دستخط کهنه
handwriting scale	مقیاس دستخط
collations	تطبیق دستخط ها
autographing	دستخط نوشتن
autographed	دستخط نوشتن
autograph	دستخط نوشتن
text hand	دستخط درشت
autograph	دستخط خود مصنف
autographed	دستخط خود مصنف
autographs	دستخط خود مصنف
autographing	دستخط خود مصنف
script font	فونت چاپی شبیه به دستخط
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
trooping	دسته دسته شدن
sects	دسته دسته مذهبی
windrow	دسته دسته کردن
groups	دسته دسته کردن
group	دسته دسته کردن
trooped	دسته دسته شدن
streams of people	دسته دسته مردم
sorted	دسته دسته کردن
they came in bands	دسته دسته امدند
in detail	مفصلا دسته دسته
regiments	دسته دسته کردن
classify	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته کردن
scores of people	دسته دسته مردم
regiment	دسته دسته کردن
sort	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته شدن
sect	دسته دسته مذهبی
troop	دسته دسته شدن
sorts	دسته دسته کردن
distribute	دسته دسته کردن
shoals of people	دسته دسته مردم
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
handle	دسته
cliques	دسته
work team	دسته
assortments	دسته
section	دسته
procession	دسته
sections	دسته
processions	دسته
bunch	دسته
handles	دسته
helve	دسته
clique	دسته
groups	دسته دسته
platoon	دسته
nib	دسته
scores	دسته دسته
stem	دسته
stemmed	دسته
batch	دسته
trooping	دسته
trooped	دسته
batches	دسته
bunched	دسته
bunches	دسته
bunching	دسته
hilts	دسته
tussock	دسته مو
hilt	دسته
helms	دسته
helm	دسته
tussocks	دسته مو
nibs	دسته
bracket	دسته
troop	دسته
range	دسته
cluster	دسته
gangs	دسته
bail arm	دسته
hosts	دسته
hosting	دسته
hosted	دسته
host	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
clan	دسته
clans	دسته
category	دسته
gang	دسته
levers	دسته
tuft	دسته
tufts	دسته
shook	دسته
wisps	دسته
wisp	دسته
platoons	دسته
pitman	دسته
parcel	دسته
parcels	دسته
passel	دسته
ringleaders	سر دسته
ringleader	سر دسته
nosegay	دسته گل
lever	دسته
kind	دسته
droves	دسته
drove	دسته
bouquets	دسته گل
bouquet	دسته گل
cranks	دسته
cranking	دسته
cranked	دسته
crank	دسته
clumps	دسته
assortment	دسته
ranges	دسته
kindest	دسته
kinds	دسته
team	دسته
clusters	دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
cluster bombs	دسته
cluster bomb	دسته
teams	دسته
sheaf	دسته
ranged	دسته
congregations	دسته
gens	دسته
rabble	دسته
ear	دسته
ears	دسته
fasciculate	دسته دسته
fascicled	دسته دسته
fascicle or cule	دسته
fascicle	دسته
bevy	دسته
lot	دسته
brigades	دسته
set	دسته
sets	دسته
horde	دسته
hordes	دسته
corps	دسته
setting up	دسته
brigade	دسته
bundling	دسته
classed	دسته
class	دسته
detachments	دسته
detachment	دسته
cheque book	دسته چک
party	دسته
classes	دسته
bundles	دسته
bundle	دسته
covey	دسته
bodle	دسته
boodle	دسته
confraternity	دسته
skulk	دسته
classis	دسته
schools	دسته
school	دسته
classing	دسته
congregation	دسته
skeins	دسته
handhold	دسته
skulks	دسته
faggots	دسته
skulking	دسته
skulked	دسته
ilk	دسته
genus	دسته
handgrip	دسته
faggot	دسته
army	دسته
armies	دسته
leader	سر دسته
lugged	دسته
lugs	دسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com