Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
companies
دسته هیئت بازیگران
company
دسته هیئت بازیگران
Other Matches
troupe
دسته بازیگران ونمایش دهندگان
troupes
دسته بازیگران ونمایش دهندگان
presidium
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury
هیئت داوری هیئت قضات
judicature
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
players
بازیگران
registration of player
نامنویسی بازیگران
the profession
جماعت بازیگران
dramatis personoe
بازیگران نمایش
seeding
رده بندی بازیگران
pavilions
باشگاه بازیگران در انگلستان
pavilion
باشگاه بازیگران در انگلستان
personages
شخصیت بازیگران داستان
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
scorecard
برگه نام بازیگران
personage
شخصیت بازیگران داستان
solid
تیمی با بازیگران خوب
solids
تیمی با بازیگران خوب
designated tournament
مسابقه بهترین بازیگران
scorecards
برگه نام بازیگران
move list
فهرست بازیگران غیرفعال
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
bases boaded
ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
standings
فهرست نام بازیگران یا تیمها
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
taxi
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied
عضو گروه بازیگران قراردادی
opera hat
کلاه نرم که بازیگران برسرمیگذارند
taxies
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing
عضو گروه بازیگران قراردادی
greenrooms
اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
greenroom
اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
scenario
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
prim buffa
سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
scenarios
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
huddle
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
pro am
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
up and back
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
short side
خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
penalty time keeper
حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
call time
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
disabled list
فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
clean the bases
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
rotation
چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
sorts
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
sort
دسته دسته کردن
trooping
دسته دسته شدن
classify
دسته دسته کردن
scores of people
دسته دسته مردم
streams of people
دسته دسته مردم
assort
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته شدن
trooped
دسته دسته شدن
troop
دسته دسته شدن
distribute
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
regiment
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
sects
دسته دسته مذهبی
shoals of people
دسته دسته مردم
group
دسته دسته کردن
panel
هیئت
committees
هیئت
corps
هیئت
astronomy
هیئت
configuration
هیئت
committee
هیئت
attitude
هیئت
attitudes
هیئت
commissions
هیئت
commissioning
هیئت
configurations
هیئت
panels
هیئت
commission
هیئت
guize
هیئت
confranternity
هیئت
dress rehearsals
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsal
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
expedition
هیئت اعزامی
professoriat
هیئت استادان
committee
هیئت یا کمیته
economic commission
هیئت اقتصادی
staffed
اعضاء هیئت
astronomy
هیئت استرونومی
expeditions
هیئت اعزامی
staffs
اعضاء هیئت
staff
اعضاء هیئت
bar
هیئت وکلاء
bars
هیئت وکلاء
constituency
هیئت موسسان
constituencies
هیئت موسسان
top drawer
هیئت حاکمه
jury
هیئت داوران
jury
هیئت منصفه
juries
هیئت داوران
juries
هیئت منصفه
governing body
هیئت حاکمه
instituting
هیئت شورا
astronomy
علم هیئت
hues
هیئت منظر
hue
هیئت منظر
political mission
هیئت سیاسی
bureaus
هیئت اداری
bureau
هیئت اداری
institute
هیئت شورا
instituted
هیئت شورا
institutes
هیئت شورا
governing bodies
هیئت حاکمه
board of directers
هیئت مدیره
board of direcotors
هیئت مدیره
council ot ministers
هیئت وزراء
boarded
هیئت ژوری
physiques
ترکیب هیئت
physique
ترکیب هیئت
configuration
هیئت پذیری
configurations
هیئت پذیری
boarded
هیئت کمیسیون
astronomically
مطابق هیئت
commission
هیئت مامورین
commissioning
هیئت مامورین
board
هیئت کمیسیون
board of directors
هیئت مدیره
deputation
هیئت نمایندگی
deputations
هیئت نمایندگی
diplomatic mission
هیئت سیاسی
military comission
هیئت نظامی
military body
هیئت نظامی
collegium
هیئت یا کمیته
knightage
هیئت شوالیه ها
trial jury
هیئت منصفه
executive
هیئت رئیسه
executives
هیئت رئیسه
board of trade
هیئت بازرگانی
board
هیئت ژوری
commissions
هیئت مامورین
department
قسمت هیئت
faculty
هیئت علمی
legislature
هیئت مقننه
directorates
هیئت رئیسه
legislatures
هیئت مقننه
faculties
هیئت علمی
committees
هیئت یا کمیته
legislative body or assembly
هیئت مققنه
petty jury
هیئت منصفه
commissioners
عضو هیئت
commissioner
عضو هیئت
format
قالب هیئت
departments
قسمت هیئت
directorate
هیئت رئیسه
formats
قالب هیئت
grease paint
رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
jurors
عضو هیئت منصفه
juror
عضو هیئت منصفه
chief executive officer
[CEO]
[American E]
رئیس هیئت مدیره
military assistance advisory group (maag
هیئت مستشاری نظامی
white hall
هیئت حاکمه انگلیس
special jury
هیئت منصفه مخصوص
masked ball
رقص با هیئت مبدل
masked balls
رقص با هیئت مبدل
editorial staff
هیئت مدیره یانویسنده
to be masked
تدیل هیئت دادن
backbenchers
عضو هیئت قانونگذاری
panels
هیئت تشک پالان
constellation
هیئت صورت فلکی
delegacy
نماینده هیئت نمایندگان
electorates
هیئت انتخاب کنندگان
panel
هیئت تشک پالان
constellations
هیئت صورت فلکی
military body
هیئت رئیسه نظامی
missionary
وابسته به هیئت اعزامی
missionaries
وابسته به هیئت اعزامی
transmute
تغییر هیئت دادن
grand juries
هیئت منصفه عالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com