Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
classifier
دسته کننده
Search result with all words
sorter
دسته بندی کننده
Other Matches
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sort
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
groups
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
trooping
دسته دسته شدن
shoals of people
دسته دسته مردم
scores of people
دسته دسته مردم
group
دسته دسته کردن
troop
دسته دسته شدن
sects
دسته دسته مذهبی
sect
دسته دسته مذهبی
regiment
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
assort
دسته دسته کردن
trooped
دسته دسته شدن
classify
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته شدن
sorts
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
ilk
دسته
fagot
دسته
gens
دسته
clump
دسته
rabble
دسته
bevy
دسته
sheaf
دسته
classis
دسته
parcel
دسته
tussock
دسته مو
host
دسته
skeins
دسته
assortment
دسته
tussocks
دسته مو
haft
دسته
nosegay
دسته گل
nib
دسته
lot
دسته
bodle
دسته
clumped
دسته
stemmed
دسته
stemming
دسته
stems
دسته
brigades
دسته
fascicle
دسته
boodle
دسته
fascicle or cule
دسته
nibs
دسته
stem
دسته
faggot
دسته
fasciculate
دسته دسته
skein
دسته
corps
دسته
fascicled
دسته دسته
confraternity
دسته
gang
دسته
handle
دسته
lug
دسته
handles
دسته
clan
دسته
covey
دسته
set
دسته
clans
دسته
helve
دسته
gangs
دسته
faggots
دسته
pitman
دسته
armies
دسته
army
دسته
sets
دسته
lugged
دسته
bunched
دسته
levers
دسته
handhold
دسته
handgrip
دسته
lever
دسته
parcels
دسته
bunches
دسته
bunching
دسته
lugs
دسته
passel
دسته
bunch
دسته
setting up
دسته
category
دسته
lugging
دسته
assortments
دسته
cheque book
دسته چک
brigade
دسته
classing
دسته
classes
دسته
classed
دسته
class
دسته
tress
دسته مو
drove
دسته
leader
سر دسته
bouquets
دسته گل
droves
دسته
bracket
دسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com