Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
object code
دستورالعمل مقصود
Other Matches
shift instruction
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
object code
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object code
برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object module
واحد مقصود ماژول مقصود
briefing direction
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
pause instruction
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
innuendo
مقصود
meanings
مقصود
significance
مقصود
designs
مقصود
design
مقصود
no offences was meant
مقصود
point
مقصود
meaning
مقصود
innuendos
مقصود
innuendoes
مقصود
objectives
مقصود
objective
مقصود
purposelessly
مقصود
direct objects
مقصود
objectless
بی مقصود
objects
مقصود
objecting
مقصود
objected
مقصود
object
مقصود
indirect objects
مقصود
misconstruing
در فهمیدن مقصود
misconstrues
در فهمیدن مقصود
object program
برنامه مقصود
misconstrued
در فهمیدن مقصود
misconstrue
در فهمیدن مقصود
to what end?
برای چه مقصود
target program
برنامه مقصود
target language
زبان مقصود
object routin
روال مقصود
object module
واحد مقصود
objective language
زبان مقصود
object machine
ماشین مقصود
object language
زبان مقصود
object computer
کامپیوتر مقصود
purposive
متضمن مقصود
nonce
مقصود فعلی
target disk
دیسک مقصود
he has an a. to grind
مقصود دارد
purpose
غرض مقصود
sentiment
نیت مقصود
purpose
هدف مقصود
purposefully
با داشتن مقصود
ideas
مقصود معنی
purposes
غرض مقصود
inexpressive
نرساننده مقصود
idea
مقصود معنی
purposes
هدف مقصود
object deck
دسته کارت مقصود
drifts
مقصود جریان اهسته
now what did you mean by it
مقصود شماچه بود
drift
مقصود جریان اهسته
drifted
مقصود جریان اهسته
i misapprehended him
مقصود او را درست نفهمیدم
for the nonce
برای مقصود فعلی
proposition
مقصود قیاس منطقی
propositions
مقصود قیاس منطقی
propositioning
مقصود قیاس منطقی
propositioned
مقصود قیاس منطقی
And exactly what do you mean by that ?
مقصود ؟( درمقام اعتراض )
drifting
مقصود جریان اهسته
To achieve ones object ( aim ) .
به مقصود خود رسیدن
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
do you see what i mean?
ایا میفهمید مقصود من چیست
what is the purpose of thislaw
مقصود از این قانون چیست
lad der
وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود
what do you meant
مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
much little
هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
dedicated
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
The moral point of this story is that…
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
that is i. to this purpose
برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
perscription
دستورالعمل
instruction
دستورالعمل
operating manual
دستورالعمل
ground rule
دستورالعمل
instructions
دستورالعمل
procedure
دستورالعمل
functioned
دستورالعمل
recipes
دستورالعمل
function
دستورالعمل
functions
دستورالعمل
order
دستورالعمل
directions
دستورالعمل
recipe
دستورالعمل
machine instruction
دستورالعمل ماشین
logic instruction
دستورالعمل منطقی
ir
ثبات دستورالعمل
macro instruction
درشت دستورالعمل
instruction word
کلمه دستورالعمل
logical instruction
دستورالعمل منطقی
instruction time
زمان دستورالعمل
halt instruction
دستورالعمل توقف
stop instruction
دستورالعمل توقف
instruction code
رمز دستورالعمل
instruction cycle
چرخه دستورالعمل
instruction foramt
قالب دستورالعمل
instruction length
طول دستورالعمل
instruction mix
اختلاط دستورالعمل
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
instruction set
مجموعه دستورالعمل
micro instruction
ریز دستورالعمل
code
برنامه دستورالعمل ها
ship husbandary manual
دستورالعمل جرثقیل ها
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
quasi instruction
شبه دستورالعمل
push instruction
دستورالعمل نشاندن
prescription
تجویز دستورالعمل
pull instruction
دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction
شبه دستورالعمل
pseudo code
شبه دستورالعمل
privileged instruction
دستورالعمل ممتاز
prescriptions
تجویز دستورالعمل
one address instruction
دستورالعمل یک ادرسه
null instruction
دستورالعمل پوچ
order
دستورالعمل دستور
nonexecutable statement
دستورالعمل اجراناپذیر
guidance
دستورالعمل راهنما
no op instruction
دستورالعمل بی اثر
microcode
ریز دستورالعمل
direction
دستورالعمل جهت
decision instruction
دستورالعمل تصمیمی
command processing
پردازش دستورالعمل
current instruction
دستورالعمل جاری
dummy instruction
دستورالعمل ساختگی
branch instruction
دستورالعمل انشعاب
entry instruction
دستورالعمل دخول
arithmetic instruction
دستورالعمل حسابی
decision instruction
دستورالعمل تصمیم
field order
دستورالعمل رزمی
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
call instruction
دستورالعمل فراخوانی
instruction register
ثبات دستورالعمل
flight manual
دستورالعمل پرواز
conditional instruction
دستورالعمل شرطی
action statement
دستورالعمل اقدام
million instructions per second
میلیون دستورالعمل در ثانیه
looping instruction
دستورالعمل حلقه زنی
machine instruction set
مجموعه دستورالعمل ماشین
computer instruction set
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
assembly language instruction
دستورالعمل زبان اسمبلی
damage control bills
دستورالعمل کنترل خسارات
multiple address instruction
دستورالعمل چند ادرسه
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
airworthiness directive
دستورالعمل صلاحیت پرواز
instruction control unit
واحد کنترل دستورالعمل
verbs
دستورالعمل انجام عملی
instruction cycle
سیکل یاچرخش دستورالعمل
verb
دستورالعمل انجام عملی
variable instruction length
دستورالعمل با طول متغیر
instruction lookahead
پیش بینی دستورالعمل
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
pop instruction
دستورالعمل بازیابی از پشته
letter of instruction
دستورالعمل انجام کار
mips
یک میلیون دستورالعمل درثانیه
microcode
دستورالعمل های ریز
kips
هزار دستورالعمل درثانیه
effective date
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
area
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
directives
راهنمای انجام کار دستورالعمل
directive
راهنمای انجام کار دستورالعمل
four address instruction
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
manual
دستورالعمل راهنمای انجام کار
macroprogramming
برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها
programmed instruction
دستورالعمل برنامه ریزی شده
formats
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
bumf
اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی
format
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
commander's guidance
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
component change order
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
instructions
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
boot
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
areas
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
user
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
booting
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
boot up
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
pointers
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
pointer
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
users
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
fullwrite professional
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
prescriptions
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
fetch ahead
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
prescription
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
arithmetic
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
function key
یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com