Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 256 (15 milliseconds)
English
Persian
enforcement order
دستور اجرا
Search result with all words
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
complete
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
halt
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
fetch
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetches
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
effective
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
multiple
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
entry
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
function
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functioned
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functions
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
kill
دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
kills
دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
execute
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executed
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executes
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executing
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
operation
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decisions
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
step
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
obey
اجرا کردن دستور
obeyed
اجرا کردن دستور
obeying
اجرا کردن دستور
obeys
اجرا کردن دستور
run
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
trace
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
mode
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
modes
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
GOSUB
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
mesne process
مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
microprogram
هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود
microprogram
ثباتی که آدرس ریز دستور بعدی که اید اجرا شود را دارد.
multiphase program
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
op register
ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
unmodified instruction
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
Other Matches
statements
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
separator
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
piped
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetches
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
parting injuncyions
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
standards
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simplest
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
resident
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
client side
داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
addressing
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
instructions
دستور
instruction
دستور
direction
دستور
order
دستور
commandments
دستور
commandment
دستور
say-so
دستور
say so
دستور
prescriptions
دستور
formula
دستور
precepts
دستور
prescription
دستور
precept
دستور
prescript
دستور
rule
دستور
commands
دستور
enjoinment
دستور
commanded
دستور
programs
دستور
formulae
دستور
program
دستور
regulation
دستور
formulas
دستور
command
دستور
fulfilment
اجرا
implementation
اجرا
exercize
اجرا
execution
اجرا
applications
اجرا
application
اجرا
effect
اجرا
effected
اجرا
administration
اجرا
administrations
اجرا
effecting
اجرا
completion
اجرا
ministration
اجرا
operation
به اجرا
executes
اجرا
performances
اجرا
execute
اجرا
executed
اجرا
performance
اجرا
accomplishment
اجرا
feasance
اجرا
implementation
اجرا
run
اجرا
executing
اجرا
runs
اجرا
operating instruction
دستور کار
operation order
دستور عملیاتی
cancellation order
دستور لغو
collection order
دستور وصول
embedded code
دستور چاپگر
macro
شرح دستور
transformational grammar
دستور گشتاری
standing orders
دستور جاری
engine order
دستور ماشین
money order
دستور پرداخت
money orders
دستور پرداخت
program
برنامه دستور
programmes
دستور نقشه
night order
دستور شبانه
operating manual
دستور کار
agendas
دستور جلسه
agenda
دستور جلسه
program
دستور کار
to give instractions
دستور دادن
postbyte
در یک دستور برنامه
purchase order
دستور خرید
programme
دستور نقشه
permission
دستور پروانه
instruction
دستور عمل
instruction
دستور کار
instructions
دستور کار
cancellation order
دستور فسخ
daily order
دستور روز
cramer's rule
دستور کرامر
order
دستور سفارش
order code
رمز دستور
sailing orders
دستور حرکت
standing order
دستور جاری
order format
قالب دستور
order of the day
دستور جلسه
ordinace
دستور شرعی
technical manual
دستور فنی
superior order
دستور مافوق
statement number
شماره دستور
regulation
دستور قانون
directions
دستور عمل
conditional statement
دستور شرطی
instructions
دستور عمل
movement order
دستور حرکت
runs
دستور RUN
grammer
دستور زبان
gramarey
دستور زبان
principals
دستور دهنده
mandate
دستور مافوق
mandate
دستور مردم به
dictate
دستور دادن
commandments
دستور خدا
recipe
خوراک دستور
administrative order
دستور اداری
prescriptions
دستور عمل
recipes
خوراک دستور
grammatically
ازروی دستور
laying instruction
دستور نصب
job order
دستور کار
principal
دستور دهنده
grammar
علم دستور
intuiting
دستور دادن
intuits
دستور دادن
dictate
دستور دادن
dictated
دستور دادن
dictates
دستور دادن
dictating
دستور دادن
formulary
دستور نامه
generative grammar
دستور زایشی
intuited
دستور دادن
intuit
دستور دادن
mandated
دستور مافوق
mandated
دستور مردم به
mandates
دستور مافوق
mandates
دستور مردم به
field manual
دستور رزمی
mandating
دستور مافوق
mandating
دستور مردم به
run
دستور RUN
prescription
دستور عمل
directed
: دستور دادن
macro
درشت دستور
execute statement
دستور اجرایی
statement
بیانیه دستور
macro instruction
درشت دستور
order
دستورالعمل دستور
macroinstruction
درشت دستور
warning order
دستور اگهی
avaunt
دستور اخراج
order
دستور دادن
statements
بیانیه دستور
direct
: دستور دادن
directs
: دستور دادن
microinstruction
ریز دستور
behest
امر دستور
lubrication order
دستور روغنکاری
grammars
علم دستور
grammars
دستور زبان
grammar
کتاب دستور
mounting instruction
دستور نصب
grammar
دستور زبان
blanket order
دستور کلی
grammars
کتاب دستور
directive
دستور دهنده
commandment
دستور خدا
programs
برنامه دستور
programs
دستور کار
directives
دستور دهنده
execute
زمان اجرا
bailiff
مامور اجرا
carry out
اجرا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com