English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
formulation دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
Other Matches
formulae قاعده رمزی
formulas قاعده رمزی
formula قاعده رمزی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
cipher فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
formulation قاعده سازی
authentication code سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
one for one مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
corkscrew rule قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
hashing تبدیل یک کلید به یک ادرس که در ان کلیدها محل اطلاعات رامعین می کنند درهم سازی
waveform تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
optical وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
playback head وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
conditional دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
copy دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copies دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copying دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copied دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
allegorical رمزی
allegoric رمزی
runic رمزی
encoded رمزی
allusive رمزی
figurative رمزی
occult رمزی
cryptic رمزی
monogrammatic رمزی
emblematic رمزی
in petto رمزی
coded رمزی
mystic رمزی
cryptically رمزی
symbolically رمزی
enigmatical رمزی
mystics رمزی
emblematical رمزی
symbolic رمزی
furtive رمزی
backstairs رمزی
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
cryptogram نوشته رمزی
code word کلمات رمزی
code رمزی کردن
encode رمزی کردن
watchwords کلمه رمزی
watchword کلمه رمزی
encodes رمزی کردن
cryptocorrespondence مکاتبات رمزی
code words کلمات رمزی
figurative رمزی کنایهای
symbolically رمزی اشاری
mystifying رمزی کردن
symbolic logic منطق رمزی
coded character دخشه رمزی
symbolic رمزی اشاری
puzzle lock قفل رمزی
mystify رمزی کردن
mystic sense معنی رمزی
mystic participation اشتراک رمزی
undercover رمزی جاسوس
occult سری رمزی
cryptograph نوشته رمزی
esoteric رمزی درونی
mystified رمزی کردن
formal logic منطق رمزی
mystifies رمزی کردن
encoded رمزی شده
codification رمزی کردن
mystically بطور رمزی یا استعماری
cryptanalysis کشف نوشته رمزی
cypher حروف یامهر رمزی
cryptocommunication ارتباط ومخابرات رمزی
semiotic مکتب علائم رمزی
semeiotic مکتب علائم رمزی
cryptosecurity حفافت مکاتبات رمزی
token معجزه علامت رمزی
phase encoded رمزی شده با فاز
coded decimal رقم دهدهی رمزی
tokens معجزه علامت رمزی
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
to crack a code رمزی [گاوصندوق یا رایانه] را شکندن
cryptanalyze نوشته رمزی را کشف کردن
tokens کلمه رمزی علامت مشخصه
numerology مبحث معانی رمزی اعداد
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
token کلمه رمزی علامت مشخصه
sigil علامت نجومی علائم رمزی
cryptorelated informations اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
symbolism نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
pressmark حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
demodulate از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
open code سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
typographies فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
regulars با قاعده
immethodical بی قاعده
norms قاعده
nisi قاعده
regular با قاعده
informal بی قاعده
law قاعده
laws قاعده
regulation قاعده
canons قاعده
principle قاعده
irregular بی قاعده
formulas قاعده
desultory بی قاعده
formulae قاعده
canon قاعده
formula قاعده
ruleless بی قاعده
looser بی قاعده
regularity قاعده
regularities قاعده
loose بی قاعده
norm قاعده
prior possession قاعده ید
rule قاعده
frame قاعده
production rule قاعده
loosest بی قاعده
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
period قاعده زنان
kundt's rule قاعده کونت
anomalous خلاف قاعده
heterography املای بی قاعده
system قاعده رویه
saytzeff's rule قاعده زایتسف
absolute legal قاعده تسلیط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com