Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
to issue instructions
دستور صادر کردن
Other Matches
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
separator
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statement
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
issues
صادر کردن
emitting
صادر کردن
emitted
صادر کردن
send out
صادر کردن
exporting
صادر کردن
emit
صادر کردن
export
صادر کردن
emits
صادر کردن
issue
صادر کردن
pronounces
صادر کردن
promulge
صادر کردن
exported
صادر کردن
issued
صادر کردن
pronounce
صادر کردن
pass a sentence
حکم صادر کردن
certificate
گواهی صادر کردن
to export something
[from / to a country]
صادر کردن
[به یا از کشوری]
re export
دوباره صادر کردن
certificates
گواهی صادر کردن
issue a warning
اخطار صادر کردن
underwrites
پذیره نویسی صادر کردن
underwriting
پذیره نویسی صادر کردن
underwrote
پذیره نویسی صادر کردن
underwritten
پذیره نویسی صادر کردن
underwrite
پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out
قاچاقی صادر کردن یافرستادن
chartering
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charter
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charters
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
passed
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
statements
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
pipe
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetches
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
prefix
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branch
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
macroinstruction
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
lay on the table
از دستور خارج کردن
briefer
دستور خلاصه کردن
briefest
دستور خلاصه کردن
table
از دستور خارج کردن
tables
از دستور خارج کردن
brief
دستور خلاصه کردن
tabling
از دستور خارج کردن
obeys
اجرا کردن دستور
obeying
اجرا کردن دستور
obeyed
اجرا کردن دستور
tabled
از دستور خارج کردن
obey
اجرا کردن دستور
to put out of court
از دستور خارج کردن
briefed
دستور خلاصه کردن
branch
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
to act for somebody
به دستور کسی عمل کردن
immediate
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
outgoing
صادر شونده
issued
صادر شدن
issue
صادر شدن
emanative
صادر شونده
issues
صادر شدن
issuable
صادر کردنی
issuant
صادر کننده
exporter
صادر کننده
emanating
صادر شدن
emanated
صادر شدن
emanates
صادر شدن
emanate
صادر شدن
exporters
صادر کننده
cancel
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
warrantor
صادر کننده warrant
issuing bank
بانک صادر کننده
originators
صادر کننده پیام
originator
صادر کننده پیام
justifying
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justify
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kill
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancelling
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
kills
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancel
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancels
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
ago
: صادر شدن پیش رفتن
issuing authority
[body]
مرجع
[اداره]
صادر کننده
commenting
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
broadcasts
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
broadcast
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
summary judgment
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
mode
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
psephism
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
confirming house
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
directives
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
directive
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
protested
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
protesting
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
interrupts
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupting
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
underwriter
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
exparte
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
discharge
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
modes
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
log
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
intervention
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
condonation
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
war crimes
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
order
حواله کرد حواله کردن دستور
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
prescript
امر صادر شده تجویز شده
machines
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
addressing
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
edict of emancipation
فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
commanded
دستور
precepts
دستور
commands
دستور
program
دستور
say so
دستور
command
دستور
precept
دستور
prescript
دستور
prescription
دستور
prescriptions
دستور
say-so
دستور
rule
دستور
commandment
دستور
commandments
دستور
order
دستور
programs
دستور
instructions
دستور
enjoinment
دستور
instruction
دستور
formulae
دستور
formulas
دستور
regulation
دستور
formula
دستور
direction
دستور
behest
امر دستور
execute statement
دستور اجرایی
daily order
دستور روز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com