Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
mitt
دستکش بلند
mitts
دستکش بلند
gauntlet
دستکش بلند
gauntlets
دستکش بلند
gantelope
دستکش بلند
gantlope
دستکش بلند
Other Matches
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
gantlet
دستکش
glove
دستکش
gloves
دستکش
chevron
دستکش
chevrons
دستکش
muffled
دستکش پوش
kid gloves
دستکش چرمی
glover
دستکش ساز
kid gloves
دستکش جیر
kid glove
دستکش پوش
boxing gloves
دستکش بوکس
boxing glove
دستکش بوکس
webber
دستکش ساز
wheel gloves
دستکش رانندگی
finger tab
دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
catching glove
دستکش دروازه بان
mitt
دستکش بیش بال
chevrons
دستکش ارم بازو
chevron
دستکش ارم بازو
mitts
دستکش بیش بال
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
A pair of shoes (gloves,socks).
یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
gauntlets
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
an iron hand in a valvet glove
دست اهنین در دستکش مخملی
gauntlet
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
blow with the open glove
ضربه با دستکش باز بوکس
glove stretcher
اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
Where is the mate ( companion ) of this glove ?
لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
trap
فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
wrist
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrists
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
mittens
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
megaphones
بلند گو
tall
بلند
taller
قد بلند
aloud
بلند
eminent
بلند
skyscrapers
بلند
mouth filling
بلند
megaphone
بلند گو
tall
قد بلند
taller
بلند
highfalutin
بلند
loud speaker
بلند گو
rumbustious
بلند
tallest
قد بلند
tallest
بلند
loudly
بلند
fortes
بلند
lengthwise
بلند
talll
قد بلند
legged
پا بلند
pointers
خط کش بلند
pointer
خط کش بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
amplifier
بلند گو
vociferous
بلند
talll
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
upland
بلند
uplands
بلند
high grown
بلند قد
loftily
بلند
forte
بلند
soaring
بلند
skyscraper
بلند
longs
بلند
high
بلند
highs
بلند
long-
بلند
longest
بلند
highest
بلند
longer
بلند
willowy
بلند
grandiose
بلند
longed
بلند
eton collan
بلند
loudspeaker
بلند گو
long
بلند
exalt
بلند کردن
arising
بلند شدن
long run
بلند مدت
long robe
ردای بلند
liberal
نظر بلند
long haul
خط سیر بلند
long burst
رگبار بلند
lifter
بلند کننده
arise
بلند شدن
arises
بلند شدن
exalting
بلند کردن
capote
شنل بلند
elevates
بلند کردن
elevate
بلند کردن
heightens
بلند کردن
heightening
بلند کردن
heightened
بلند کردن
heighten
بلند کردن
chivalric
بلند همت
large hearted
نظر بلند
riser
بلند شونده
ascends
بلند شدن
ascended
بلند شدن
ascend
بلند شدن
exalts
بلند کردن
long splice
پیوند بلند
banquette
زمین بلند
lop sided
کوتاه و بلند
bigmouthed
صدا بلند
soars
بلند پروازکردن
louden
بلند شدن
soared
بلند پروازکردن
loudish
کمی بلند
soar
بلند پروازکردن
loudish
اندکی بلند
blast furnace coke
کک کوره بلند
loudmouthed
بلند اواز
magnaimous
بلند نطر
moppy
کلفت بلند
outdoor antenna
انتن بلند
oxlip
پامچال بلند
aquacade
فوارهء بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
screeching
صدای بلند
screeches
صدای بلند
screeched
صدای بلند
screech
صدای بلند
long term
بلند مدت
liberals
نظر بلند
boisterous laughter
خنده بلند
erects
بلند کردن
erecting
بلند کردن
erected
بلند کردن
alp
کوه بلند
erect
بلند کردن
alp
قله بلند
alto relievo
برجسته بلند
long thrust
سخمه بلند
plyanthus
پامچال بلند
elevating
بلند کردن
tosses
ضربه بلند
forte
موسیقی بلند
giant swing
تاب بلند
hoisted
بلند کردن
high flying
بلند خیال
elevated
بلند مرتبه
high grown
بلند بالا
tore
علف بلند
uplands
زمین بلند
hoists
بلند کردن
upland
زمین بلند
high hat
کلاه بلند
gigas
رویش بلند تر
fortes
موسیقی بلند
high crowned
نوک بلند
tossing
ضربه بلند
ambition
بلند همتی
tossed
ضربه بلند
toss
ضربه بلند
ambition
بلند پروازی
ambitions
بلند همتی
ambitions
بلند پروازی
promontories
دماغه بلند
promontory
دماغه بلند
grandiloquence
بلند پروازی
hoist
بلند کردن
hessian boot
چکمه بلند
high hurle
مانع بلند
high pass
پاس بلند
high rise block
ساختمان بلند
icarian
بلند پرواز
inextenso
کاملا بلند
jointing plane
رنده بلند
coamings
لبه بلند
keep down
بلند نشوید
levitating
بلند شدن
clarion
شیپور بلند
rough
پست و بلند
surge
موج بلند
roughest
پست و بلند
levitates
بلند شدن
levitated
بلند شدن
levitate
بلند شدن
downland
چراگاه بلند
heaved
بلند کردن
heave
بلند کردن
hip boot
چکمه بلند ضد اب
gaberdine
ردای بلند
sonorous
قلنبه بلند
hornblends
هرن بلند
heist
بلند کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com