English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
blasting machine دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
Other Matches
pneumatolysis تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
knockstone کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
copper smelting استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
gopher موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
generators دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
pseudomorph جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
it is a pity of them دل ادم برای انها میسوزد
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
dispatching priority شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
check flight پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
bead roll صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
beadroll صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
peers of scotland بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
peers of iveland بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
wire locking بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
cipher مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
precious stones سنگهای گرانبها
hypabyssal rocks سنگهای برمغاکی
precipitated rocks سنگهای ته نشست
uncomsolidated rocks سنگهای ناهمجوش
precipitated rocks سنگهای رسوبی
extrusive rocks سنگهای خروجی
effusive rocks سنگهای خروجی
moraine سنگهای یخچالی
volcanic سنگهای اتشفشانی
neutral rocks سنگهای خنثی
intrusive rocks سنگهای نفوذی
meteorites سنگهای اسمانی
meteorite سنگهای اسمانی
metamorphic rocks سنگهای دگرگون
metamorphic rocks سنگهای دگرگونه
impermeable rocks سنگهای نفوذناپذیر
sedimentary rocks سنگهای ته نشستی
pervious rocks سنگهای نفوذپذیر
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
interusive rocks سنگهای بیرون زده
lapidarian وابسته به سنگهای قیمتی
lapidary وابسته به سنگهای قیمتی
zone of rock flowage منطقه سنگهای روان
cut stone masonry ساختمان با سنگهای تراشیده
rondel سنگهای قیمتی مدورزینتی
igneous magma سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
tessellate بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
crystallite مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
meteoritics مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
facets سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
gabbro نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
cromlech ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
coated chippings خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
mineral اب معدنی
spas اب معدنی
mineral water اب معدنی
spa اب معدنی
inorganic معدنی
mineral معدنی
mineral water آب معدنی
min معدنی
ozokerit موم معدنی
inorganic polymer بسپار معدنی
mineralize معدنی کردن
mineral wax موم معدنی
mineral trass تراس معدنی
galenite سرب معدنی
paraffin موم معدنی
inorganic base باز معدنی
pumice stone اسفنج معدنی
deposits ذخیره معدنی
spa چشمه معدنی
deposit ذخیره معدنی
spas چشمه معدنی
obsidian شیشه معدنی
mineral مواد معدنی
mineral ماده معدنی
muscovy glass شیشه معدنی
ores سنگ معدنی
inorganic acid اسید معدنی
asphaltite قیر معدنی
asphaltum زفت معدنی
asphaltum قیر معدنی
mineral material ماده معدنی
pit sand ماسه معدنی
mineral coal ذغال معدنی
asphalt زفت معدنی
bitumen قیر معدنی
mineral dye رنگینه معدنی
mineral oil روغن معدنی
ore سنگ معدنی
mineral spring چشمه معدنی
mineral pigment رنگ معدنی
mineral pitch قیر معدنی
scoria تفاله معدنی
excerption استخراج
extraction استخراج
eduction استخراج
production استخراج
decipherment استخراج
exploitation استخراج
working استخراج
workings استخراج
copper extraction استخراج مس
extraction of copper استخراج مس
productions استخراج
instrumental analysis تجزیه دستگاهی
broken <adj.> شکسته [دستگاهی]
built in aerial آنتن دستگاهی
kaolinite سنگ معدنی بفرمول 4
ore معدنیات کلوخه معدنی
antimony توتیای معدنی انتیمون
watering place محل چشمه اب معدنی
inorganic pigment رنگدانه های معدنی
ores معدنیات کلوخه معدنی
wollastonite سنگ معدنی "وولستونایت "
montan wax موم سخت معدنی
mineral oil روغن معدنی یانفت
table waters ابهای معدنی سر سفره
maltha نوعی موم معدنی
malthite نوعی موم معدنی
bioinorganic chemistry شیمی معدنی زیستی
pockety دارای چالههای معدنی
to abandon a mine ترک کردن معدنی
extraction thimble انگشتانه استخراج
extraction of bitumen استخراج قیر
extracted استخراج کردن
exploitation انتفاع استخراج
gold mining استخراج طلا
message retrieval استخراج پیام
extracting استخراج کردن
extract استخراج کردن
mibeable قابل استخراج
minable استخراج شدنی
decipherable قابل استخراج
derivations استنساخ استخراج
silver extraction استخراج نقره
minable قابل استخراج
counting votes استخراج اراء
separatory funnel قیف استخراج
derivation استنساخ استخراج
extraction point محل استخراج
feature extraction استخراج خصیصه
mibeable استخراج شدنی
acid extraction استخراج اسیدی
exploiter استخراج کننده
extractor استخراج کننده
indecipherable غیرقابل استخراج
under ground working استخراج زیرزمینی
pan- استخراج کردن
pan استخراج کردن
stope استخراج کردن
educt استخراج یا استنباط
winning استخراج معدن
winnings استخراج معدن
workable قابل استخراج
extractors استخراج کننده
exploitable قابل استخراج
extract copper مس استخراج شده
exploiters استخراج کننده
production of oil استخراج نفت
extractible قابل استخراج
extracts استخراج کردن
extractable استخراج شدنی
pans استخراج کردن
draw out استخراج کردن
under ground mining استخراج زیرزمینی
mining استخراج معدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com