English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
dedicated device دستگاه اختصاصی
Other Matches
several fishery محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
appropriative اختصاصی
proprietary اختصاصی
dedicated اختصاصی
occupation crossing پل اختصاصی
individual اختصاصی
allocations اختصاصی
allocation اختصاصی
technical اختصاصی
individuals اختصاصی
aedis زیارتگاه اختصاصی
characters صفت اختصاصی
character صفت اختصاصی
aedes زیارتگاه اختصاصی
specialising اختصاصی کردن
allotments منابع اختصاصی
specialty رشته اختصاصی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
specializes اختصاصی کردن
speciality رشته اختصاصی
patent medicine داروی اختصاصی
traits نشان اختصاصی
parts peculiar قطعات اختصاصی
allotment منابع اختصاصی
localized amnesia یادزدودگی اختصاصی
lacunar amnesia یادزدودگی اختصاصی
patent medicines داروی اختصاصی
local theory نظریه اختصاصی
specialities رشته اختصاصی
trait نشان اختصاصی
a dedicated line یک خط [سیم] اختصاصی
proprietary program برنامه اختصاصی
landmarks نشان اختصاصی
specializing اختصاصی کردن
separates علیحده اختصاصی
driveways راه اختصاصی
distinguishing مشخص اختصاصی
additional outlet انشعاب اختصاصی
appropriation ذخیره اختصاصی
appropriated surplus ذخیره اختصاصی
specified command نیروی اختصاصی
specialize اختصاصی کردن
native language زبان اختصاصی
specific variance پراکنش اختصاصی
native compiler کامپایلر اختصاصی
special tribunal دادگاه اختصاصی
dedicated system سیستم اختصاصی
landmark نشان اختصاصی
specialises اختصاصی کردن
separate علیحده اختصاصی
separated علیحده اختصاصی
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
special ability توانایی اختصاصی
specificity اختصاصی بودن
privates اختصاصی خصوصی
dedicated lines خطوط اختصاصی
private اختصاصی خصوصی
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
reservation قطعه زمین اختصاصی
specific search تجسس اختصاصی منطقه
harmonic selective ringing تلفن اختصاصی همساز
a dedicated server [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
proprietary file format قالب فایل اختصاصی
suigeneris اختصاصی منحصر بفرد
a dedicated wiring circuit یک مدار الکتریکی اختصاصی
dedicated file server خدمتگذار فایل اختصاصی
the peculiarities of mammals نشانهای اختصاصی پستانداران
privy محرم اسرار اختصاصی
reservations قطعه زمین اختصاصی
characterization توصیف صفات اختصاصی
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
individual اختصاصی فردی یک نفر سرباز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
custom built سفارشی تهیه شده اختصاصی
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
individuals اختصاصی فردی یک نفر سرباز
distinctively بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
netware سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
device code کد دستگاه
system دستگاه
team یک دستگاه
plants دستگاه
appurtenance دستگاه
plant دستگاه
teams یک دستگاه
devices دستگاه
setting up دستگاه
installations دستگاه
installation دستگاه
set دستگاه
appliance دستگاه
appliances دستگاه
machines دستگاه
instrument دستگاه
mechanisms دستگاه
mechanism دستگاه
equipment دستگاه
device دستگاه
systems دستگاه
utensil دستگاه
apparatus دستگاه
utensils دستگاه
sets دستگاه
machined دستگاه
unit یک دستگاه
units یک دستگاه
nervous systems دستگاه پی
unit دستگاه
units دستگاه
machine دستگاه
organ system دستگاه
nervous system دستگاه پی
prime movers دستگاه محرک
breating apparatus دستگاه دم زدن
breating apparatus دستگاه تنفس
device شعار دستگاه
blooming roll دستگاه نوردشمشه
bridging set دستگاه پلوار
prime mover دستگاه محرک
brick moulding دستگاه خشتزنی
breech mechanism دستگاه کولاس
curler دستگاه فرزنی
bracing system دستگاه مهاربندی
blasting machine دستگاه انفجار
appendage دستگاه فرعی
robots دستگاه خودکار
robot دستگاه خودکار
bradyscope دستگاه کندنما
curlers دستگاه فرزنی
appendages دستگاه فرعی
retort دستگاه تقطیر
blasting machine دستگاه ترکش
retorts دستگاه تقطیر
devices شعار دستگاه
analog device دستگاه انالوگ
armature winder دستگاه ارمیچرپیچ
after burner دستگاه پس سوز
asymmetric system دستگاه بی تقارن
asynchronous device دستگاه ناهمگام
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
aerator دستگاه بخور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com