English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
Other Matches
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
elevating mechanism دستگاه حرکت ارتفاع
elevating mechanism دستگاه حرکت در ارتفاع
absolute altimeter دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
barometric altimeter reversionary دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
kinematograph دستگاه سینما دوربین سینما
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
low airburst ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
exmeridian altitude ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
far-sighted دوربین
far sighted دوربین
the penetration of a telescope دوربین
night glass دوربین شب
telescopes دوربین
opera glasses دوربین
far seeing دوربین
telescope دوربین
long sighted دوربین
longsighted دوربین
cameras دوربین
presbyopic دوربین
binocular دوربین
camera دوربین
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
lens عدسی دوربین
hypermetrope ادم دوربین
security camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
eye piece عدسی سر دوربین
box camera دوربین قوطی
spyglass دوربین کوچک
CCTV camera دوربین امنیتی
camera tube دوربین تلویزیونی
surveillance camera دوربین امنیتی
color camera دوربین رنگی
computing sight دوربین محاسب
camera-shy بیزار از دوربین
telescopes دوربین نجومی
opticians دوربین فروش
coarse sight دوربین یدکی
field glass دوربین صحرایی
metascope دوربین تک چشمی
cross hair خط داخل دوربین
television camera tube دوربین تلویزیونی
closed-circuit camera دوربین امنیتی
pickup tube دوربین تلویزیونی
vial حباب دوربین
box cameras دوربین قوطی
sights دوربین دیدن
director sight دوربین هادی
observation camera دوربین نظارت
reflex sight دوربین منشوری
surveillance camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
binocular دوربین دوچشمی
telescope دوربین نجومی
binocular دوربین دو چشم
sight دوربین دیدن
reticle عدسی دوربین
miniature camera دوربین مینیاتوری
electron camera دوربین الکترونی
theodo;ite دوربین مهندسی
telescopy فن استعمال دوربین
camera nadir خط لولای دوربین
elbow telescope دوربین بازویی
optician دوربین فروش
drawtube لوله دوربین
kodak دوربین عکاسی
closed-circuit camera دوربین نظارت
gun sight دوربین توپ
CCTV camera دوربین نظارت
the penetration of a telescope قوه دوربین
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
minicamera دوربین خیلی کوچک
colminator دوربین شاخص توپ
camera magazine کاست فیلم دوربین
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
camera axis محور دوربین عکاسی
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
reticle شبکه دوربین نجومی
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
opera glass دوربین مخصوص اپرا
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
macrometer دوربین مسافت سنج
sights دوربین نشانه روی
sight دوربین نشانه روی
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
telescopic alidade عضاده دوربین دار
tachometric sight دوربین مسافت سنج
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
minicam دوربین خیلی کوچک
dumpy level تراز دوربین دار
sighting دیدن از داخل دوربین
sightings دیدن از داخل دوربین
reticle تار موی دوربین
vidicon لوله دوربین عکاسی
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
tachometric sight دوربین مسافت یاب
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
glass ایینه شیشه دوربین
tachymeter دوربین مسافت یاب
riflescope دوربین روی تفنگ
spotting scope دوربین روی سه پایه
tacheometer دوربین نقشه برداری
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
computing gunsight دوربین محاسب توپ
infrared viewer دوربین مادون قرمز
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
trick درجه بندی عدسی دوربین
tricked درجه بندی عدسی دوربین
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
tricking درجه بندی عدسی دوربین
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
power درشت نمایی قدرت دوربین
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
powered درشت نمایی قدرت دوربین
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
powering درشت نمایی قدرت دوربین
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
eyeglass شیشهء دوربین یاذره بین
cross hair تار موی وسط دوربین
powers درشت نمایی قدرت دوربین
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
reticle میدان دید داخل دوربین
dynameter اسباب سنجش قوه دوربین
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
telescopic alidade سمت گیر دوربین دار
opticians عینک فروش دوربین ساز
optician عینک فروش دوربین ساز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com