Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (14 milliseconds)
English
Persian
electric apparatus
دستگاه الکتریکی
Search result with all words
magnetic tape
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tapes
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
cybernetics
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
absolute system of electrical units
دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
electroencephalograph
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
Other Matches
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
electrical and otherwise
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
gas electric generating set
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
electrotechnical
الکتریکی
electric
الکتریکی
electrical
الکتریکی
electric constant
ثابت الکتریکی
electric coupling
تزویج الکتریکی
electrical prospecting
کاوش الکتریکی
electrical resistivity
مقاومت الکتریکی
electric contact
کنتاکت الکتریکی
electrical interface
تداخل الکتریکی
electrical insulator
عایق الکتریکی
electric clock
ساعت الکتریکی
electrical model
مدل الکتریکی
electric connection
اتصال الکتریکی
electric charge
بار الکتریکی
electric component
قطعه الکتریکی
electric bulb
لامپ الکتریکی
electric circuit
مدار الکتریکی
electric break down
شکست الکتریکی
resistors
مقاومت الکتریکی
resistor
مقاومت الکتریکی
electrise
الکتریکی کردن
electro erosion
فرسایش الکتریکی
electrical connections
اتصالات الکتریکی
electrolytic capacitor
خازن الکتریکی
electrolytic iron
اهن الکتریکی
electromagnet
اهنربای الکتریکی
gyro compass
قطبنمای الکتریکی
electric arc
قوس الکتریکی
electric brake
ترمز الکتریکی
images
تصویر الکتریکی
image
تصویر الکتریکی
electrical transcription
ضبط الکتریکی
electric attraction
جاذبه الکتریکی
electrical schematic
نمودار الکتریکی
electric tension
فشار الکتریکی
discharges
تخلیه الکتریکی
discharge
تخلیه الکتریکی
electric traction
کشش الکتریکی
electric traction
قوه الکتریکی
electric unit
واحدهای الکتریکی
electrolysis
تجزیه الکتریکی
electric energy
انرژی الکتریکی
electric drive
محرکه الکتریکی
electric equipment
تجهیزات الکتریکی
electric heater
گرم کن الکتریکی
electric field
میدان الکتریکی
electric filter
صافی الکتریکی
electric flux
شار الکتریکی
electric eye
چشم الکتریکی
electric force
نیروی الکتریکی
transcriptions
ضبط الکتریکی
transcription
ضبط الکتریکی
electrodes
قطب الکتریکی
electrode
قطب الکتریکی
electric wave
موج الکتریکی
electrical conductivity
رسانندگی الکتریکی
voltages
فشار الکتریکی
voltage
فشار الکتریکی
electric potential
پتانسیل الکتریکی
electric machine
ماشین الکتریکی
electrical degree
درجه الکتریکی
electric discharge
تخلیه الکتریکی
electrical conductivity
هدایت الکتریکی
electrical conduction
رسانش الکتریکی
electric welding
جوشکاری الکتریکی
electric wind
باد الکتریکی
electrical analogue
مشابهات الکتریکی
electrical angle
زاویه الکتریکی
electrical bounding
اتصال الکتریکی
electrical breeze
وزش الکتریکی
static breeze
وزش الکتریکی
electric resistance
مقاومت الکتریکی
electric primer
چاشنی الکتریکی
electrical conductance
رسانایی الکتریکی
electric coupling
پیوست الکتریکی
gasoline electric
بنزین الکتریکی
gold contacts
اتصالات الکتریکی
hot seat
صندلی الکتریکی
electrovalency
فرفیت الکتریکی
electrovalence
فرفیت الکتریکی
circuit
جریان الکتریکی
circuit
اتصال الکتریکی
circuits
جریان الکتریکی
circuits
اتصال الکتریکی
tachogenerator
دورسنج الکتریکی
conduction
رسانایی الکتریکی
isolating
به صورت الکتریکی
isolates
به صورت الکتریکی
isolate
به صورت الکتریکی
conductivity
رسانندگی الکتریکی
electric shocks
شوک الکتریکی
electrical
سیستم الکتریکی
charge
بار الکتریکی
electroplating
ابکاری الکتریکی
charges
بار الکتریکی
flash fuze
چاشنی الکتریکی
corona discharge
تخلیه الکتریکی
voltaism
ولتاژ الکتریکی
electrifying
الکتریکی کردن
electrify
الکتریکی کردن
electrifies
الکتریکی کردن
electric shock
شوک الکتریکی
electrified
الکتریکی کردن
magic eye
چشم الکتریکی
galvano cautery
داغ الکتریکی
specific conductance
رسانندگی الکتریکی
electromotor
محرک الکتریکی
electric control
کنترل الکتریکی
dielectric strain
بار دی الکتریکی
spark erossion
فرسایش الکتریکی
air dielectric
دی الکتریکی هوا
dielectric stress
بار دی الکتریکی
dielectric strength
پایدار دی الکتریکی
flux
فلوی الکتریکی
dielectric viscosity
لختی دی الکتریکی
electromigration
مهاجرت الکتریکی
engine
موتورغیر الکتریکی
electric balance
تعادل الکتریکی
electromotor
موتور الکتریکی
dielectric polarization
قطبش دی الکتریکی
electropathy
مداوای الکتریکی
capacitance
فرفیت الکتریکی
electron bombbardment
بمباران الکتریکی
all electric
تماما" الکتریکی
dielectric power
قدرت دی الکتریکی
pelorus
پایه قطبنمای الکتریکی
permitivity
نفوذ پذیری الکتریکی
electric chair
صندلی اعدام الکتریکی
coupler plug
دوشاخه وسایل الکتریکی
electric field intensity
شدت میدان الکتریکی
residual charge
بار الکتریکی مانده
photoelectric reader
خواننده فتو الکتریکی
connector
مین مسیر الکتریکی
mechanical energy reservoir
منبع انرژی الکتریکی
contact potential
فشار الکتریکی تماسی
conservation of charge
بقای بار الکتریکی
absolute electrical units
واحدهای الکتریکی مطلق
shielded arc welding
جوشکاری قوسی الکتریکی
collectors
جاروی الکتریکی جارو
back voltage
نیروی ضد محرکه الکتریکی
oil filled cable
کابل روغنی الکتریکی
collector
جاروی الکتریکی جارو
portable electric tool
ابزار الکتریکی دستی
rheostat
جنبه مقاومت الکتریکی
specific electrical conductivity
هدایت الکتریکی مخصوص
constant voltage
فشار الکتریکی ثابت
bias
سطح مرجع الکتریکی
a dedicated wiring circuit
یک مدار الکتریکی اختصاصی
electric arc current
جریان قوس الکتریکی
dielectric phase angle
زاویه فاز دی الکتریکی
dielectric loss factor
ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric power factor
ضریب قدرت دی الکتریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com