Total search result: 203 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
automation |
دستگاه تنظیم خودکار |
|
|
Search result with all words |
|
mach trim compensator |
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار |
preset vector |
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب |
Other Matches |
|
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
synchroreceiver |
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
sight adjustment |
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن |
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
automatic regulation |
تنظیم خودکار |
automatic timing advance |
تنظیم کننده خودکار |
self focus |
تنظیم تمرکز خودکار |
calibration |
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی |
gated automatic gain control |
تنظیم بهره با کلید خودکار |
keyed automatic gain control |
تنظیم بهره با کلید خودکار |
robot |
دستگاه خودکار |
automatic machine |
دستگاه خودکار |
robots |
دستگاه خودکار |
automatic |
دستگاه خودکار |
automatics |
دستگاه خودکار |
autokerning |
کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
automatic kerning |
کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
automatic punching machine |
دستگاه منگنه خودکار |
automatic drilling machine |
دستگاه درل خودکار |
industrial robot |
دستگاه خودکار صنعتی |
ground controled approach |
دستگاه تقرب خودکار |
automatic sawing machine |
دستگاه اره خودکار |
four spindle automatic machine |
دستگاه خودکار با چهارهرزگرد |
automatic screw machine |
دستگاه پیچ خودکار |
automatic boring machine |
دستگاه درل خودکار |
automatic welding machine |
دستگاه جوشکاری خودکار |
automatic milling machine |
دستگاه فرز خودکار |
fully automatic machine |
دستگاه تماما"خودکار |
automatic bar machine |
دستگاه میله دار خودکار |
ground controled approach |
دستگاه فرود خودکار هواپیما |
eight spindle automatic machine |
دستگاه خودکار با هشت هرزگرد |
automatic forming machine |
دستگاه قالب بندی خودکار |
eyelesi |
دستگاه کنترل خودکار هواپیما |
sampling servo |
دستگاه نمونه گیری خودکار |
governors |
دستگاه فرمان خودکار گاورنور |
governor |
دستگاه فرمان خودکار گاورنور |
autonomic |
منسوب به دستگاه عصبی خودکار |
automatic pilot |
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما |
automatic pilots |
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما |
powers |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
powering |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
powered |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
power |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
automatic search jammer |
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار |
zero |
تنظیم دقیق دستگاه |
zeroes |
تنظیم دقیق دستگاه |
zeros |
تنظیم دقیق دستگاه |
damping |
تنظیم کار دستگاه |
thermoregulator |
دستگاه تنظیم حرارت |
power pack |
دستگاه تنظیم برق |
altitude fine adjustment |
دستگاه تنظیم دقیق |
automates |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
automating |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
automated |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
automate |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
preselection |
تنظیم از قبل [دستگاه سازی] |
pantograph |
دستگاه رسام قابل تنظیم |
pacemakers |
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب |
pacemaker |
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب |
card |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
cards |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
transponder |
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد |
transpondor |
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد |
zero beat |
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان |
trim for take off |
سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن |
Memmaker |
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی |
controlled stick steering |
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار |
thermostat |
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما |
thermostats |
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما |
synchroscope |
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار |
automatic error correction |
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
automatics |
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار |
autoloader |
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار |
submachinegun |
مسلسل خودکار یانیمه خودکار |
automatic |
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار |
automatic check |
کنترل خودکار بررسی خودکار |
automatic pilots |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
automatic pilot |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
camera station |
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین |
tunes |
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق |
tune |
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق |
tunes |
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل |
range spotting |
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن |
tune |
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
aided tracking |
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها |
paged |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
pages |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
page |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
automated teller machine |
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
sight alinement |
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
link encryption |
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار |
go no go |
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن |
sidelay |
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
adjusting ring |
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
gyro pilot |
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو |
automatic toss |
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب |
automatic coding |
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
calibrated air speed |
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما |
trimsize |
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه |
unit |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
units |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
computer controlled machine |
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی |
autonomic |
خودکار |
auyomated |
خودکار |
ballpoints |
خودکار ها |
mechnical |
خودکار |
ballpoint pens |
خودکار ها |
automaticity |
خودکار |
automatous |
خودکار |
automotive |
خودکار |
ballpens |
خودکار ها |
ball pens |
خودکار ها |
preset |
خودکار |
self-starter |
خودکار |
automatic |
خودکار |
self-starters |
خودکار |
unmanned |
خودکار |
automatic pipet |
پی پت خودکار |
pen |
خودکار |
unattended |
خودکار |
automatics |
خودکار |
self acting |
خودکار |
direct access storage device |
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
which transponder |
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است |
intercept receiver |
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی |
insulation testing apparatus |
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی |
column grinder |
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی |
auyomated |
خودکار شده |
self loading |
پرشونده خودکار |
automates |
خودکار کردن |
self destroying |
منفجرشونده خودکار |
automating |
خودکار کردن |
semiautomatic |
نیمه خودکار |
autotrace |
اثر خودکار |
coach screw |
پیچ خودکار |
self test |
ازمایش خودکار |
ball point pen |
قلم خودکار |
semi automatic |
نیم خودکار |
automatically |
بطور خودکار |
automatic balance |
ترازوی خودکار |
automated |
خودکار کردن |
auto starter |
استارت خودکار |
automatic control |
کنترل خودکار |
automatic controller |
مراقب خودکار |
automatic cutout |
قطع خودکار |
automatic door switch |
کلید خودکار در |
door switch |
کلید خودکار در |
automatic drop |
اتصال خودکار |
automatic fire |
اتش خودکار |
automatic fire |
تیراندازی خودکار |
automatic flasher |
چشمکزن خودکار |
sub-machine guns |
تیربار خودکار |
sub-machine gun |
تیربار خودکار |
automatic focusing |
تمرکز خودکار |
automatic computer |
کامپیوتر خودکار |
automatic circuit breaker |
مدارشکن خودکار |
autofeather |
فدر خودکار |
autogenous welding |
جوشکاری خودکار |
automated office |
دفتر خودکار |
automatic aiming |
تعقیب خودکار |
automatic tracking |
تعقیب خودکار |
autotrack |
تعقیب خودکار |
automatic bass compensation |
بمرسان خودکار |
automatic behavior |
رفتار خودکار |
automatic buret |
بورت خودکار |