English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
turbofan دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
Other Matches
air condition دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
ventilators دستگاه تهویه
ventilator دستگاه تهویه
air-conditioner دستگاه تهویه مطبوع
air-conditioners دستگاه تهویه مطبوع
air conditioner دستگاه تهویه مطبوع
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
electromotive متحرک بوسیله برق
turbogenerator دستگاه مولد برق دارای توربین
pressure cabin هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
trailerite ساکن اتاقهای متحرک بوسیله وسائط نقلیه
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
mobile plant دستگاه متحرک
turboprop توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
variable discharge turbine توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
roentgenoscope دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
palletize روی سکوب بلند قراردادن بوسیله سکوب متحرک
teleran دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
ink jet printer دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
heliograph گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
rubber banding قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
fanning بادبزن
fans بادبزن
fanned بادبزن
fan بادبزن
flabellum بادبزن
fan بادبزن ونتیلاتور
fanned بادبزن ونتیلاتور
exhaust fan بادبزن مکنده
commutator air blast بادبزن جابجاگر
fans بادبزن ونتیلاتور
turboblower بادبزن توربینی
punka بادبزن سقفی
punka بادبزن اویخته
fanning بادبزن ونتیلاتور
aspirator بادبزن هواکش
fan motor موتور بادبزن
to brandish a fan بادبزن جنباندن
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
fanfold paper کاغذ با تای به شکل بادبزن
fanner غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
aeration تهویه
aerification تهویه
heating/air conditioning equipment تهویه
airing تهویه
ventilation تهویه
aerated تهویه کردن
ventilating تهویه کردن
air conditioning تهویه مطبوع
vantilating system سیستم تهویه
system of ventilation سیستم تهویه
aerate تهویه کردن
ventilates تهویه کردن
ventilated تهویه کردن
aerating تهویه کردن
ventilate تهویه کردن
aerates تهویه کردن
air relife valve دریچه تهویه
natural ventilation تهویه طبیعی
air-conditioning تهویه هوا
vent pipe لوله تهویه
air relief cock مجرای تهویه
trunking کانال تهویه
ventilation تهویه کردن
ventilating equipment تجهیزات تهویه
ventilation سیستم تهویه
induced ventillation تهویه مصنوعی
air vent تهویه هوا
arrow-loop شکاف تهویه
air space ratio درجه تهویه خاک
breather tube لوله تهویه یا هواگیری
sewer ventilation تهویه شبکه فاضلاب
ventilatory تهویه دار تهویهای
air machine ماشین تهویه معدن
air conditioning plant تاسیسات تهویه مطبوع
turbine توربین
turbines توربین
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
ventilate تهویه کردن هوا دادن به
aeration irrigation ابیاری برای تهویه خاک
ventilating تهویه کردن هوا دادن به
ventilates تهویه کردن هوا دادن به
ventilated تهویه کردن هوا دادن به
water turbine توربین ابی
blade پره توربین
impulse turbine توربین ضربهای
turbine stage طبقه توربین
turbine rotor رتور توربین
internal combustion turbine توربین گازی
turbine nozzle شیپوره توربین
turbine disc دیسک توربین
turbine blade تیغه توربین
turbin stator استاتور توربین
turbin casing بدنه توربین
free turbine توربین ازاد
turbine blade پره توربین
vanes پره توربین
axial flow impulse turbine توربین محوری
turbines توربین بخار
vane پره توربین
stream turbine توربین بخار
turbine wheel چرخ توربین
turbine توربین بخار
turbine vane تیغه توربین
gas turbine توربین گاز
steam turbine توربین بخار
axial flow turbine توربین محوری
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
combustor سیستم احتراق توربین
buckets تیغه گردنده توربین
supersonic turbine توربین مافوق صوت
low pressure turbine توربین فشار ضعیف
reaction turbin توربین عکس العملی
radial flow turbine توربین با جریان شعاعی
blades پره توربین ابی
turbine governor تنظیم کننده توربین
three shaft توربین گازی با سه شفت
bucket تیغه گردنده توربین
high head turbine توربین فشار قوی
turbocar اتومبیل توربین دار
impluse turbine توربین فشار ضربهای
reaction turbine توربین عکس العملی
reaction turbin توربین فشار زیاد
head race کانال هذایت اب به توربین
high pressure turbin توربین فشار قوی
turbojet هواپیمای جت توربین دار
turbojet engine موتور هواپیمای دارای توربین جت
tail race کانال هدایت اب از توربین به خارج
turbocharger موتور شارژ کننده توربین
vaporizing combustor سیستم احتراق توربین گاز
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
turbo پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
turbos پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
variable camber سطوح هادی گاز به داخل توربین
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
turborocket ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
penstock لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
axial flow turbine engine موتور توربین گاز باکمپرسور جریان خطی
turboshaft توربین گاز برای دادن قدرت به شفت
reverse flow engine توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
turbos پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
turbo پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
ramjet موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dynamically متحرک
drawbridges پل متحرک
floating متحرک
dynamic متحرک
vagile متحرک
mobile متحرک
bascule bridge پل متحرک
mobiles متحرک
moving متحرک
ambulant متحرک
vagility متحرک
drawbridge پل متحرک
lock سد متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com