Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
augmentation support set
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
Other Matches
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
aerial navigation
ناوبری هوایی
air plot
نقشه ناوبری هوایی
aeronautical chart
نقشه ناوبری هوایی
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
aeronautical plotting chart
نقشه مخصوص ناوبری هوایی
aeronautical information overprint
اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
situation indicator
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
navigation mode
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
pioneer heliport
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
missile master
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
advanced unit training
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
inertial navigation
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
squawk flash
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
stop squawk
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawk low
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk mike
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
squawk may day
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
supplemental
تکمیلی
supplement
تکمیلی
supplementing
تکمیلی
complementary
تکمیلی
supplementary
تکمیلی
supplemented
تکمیلی
supplemantary
تکمیلی
supplements
تکمیلی
complemental
تکمیلی
subsidiary foods
غذاهای تکمیلی
insets
نقشه تکمیلی
filler depot
انبار تکمیلی
inset
نقشه تکمیلی
feeder report
گزارشات تکمیلی
supplementary charge
خرج تکمیلی
supplementary
تکمیلی پس اورده
supplementary position
موضع تکمیلی
supplementary punishment
مجازات تکمیلی
complementary demand
تقاضای تکمیلی
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
supplementary maintenance
نگهداشت تکمیلی
writ in aid
حکم تکمیلی
supplemental
موضع تکمیلی
supplementary income
درامد تکمیلی
completion test
ازمون تکمیلی
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
finishing touch
دست کاری تکمیلی
sustainer
خرج تکمیلی موشک
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
advanced individual training
اموزش تکمیلی انفرادی
advance individual training
آموزش تکمیلی انفرادی
finish
دست کاری تکمیلی
finishes
دست کاری تکمیلی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
value added reseller
فروشنده تکمیلی دسته دوم
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
complementary metal oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
navigating bridge
پل ناوبری
navigation
ناوبری
universal drafting machine
خط کش ناوبری
landing field
فرودگاه
airfield
فرودگاه
airdrome
فرودگاه
airfields
فرودگاه
air strip
فرودگاه
aerodromes
فرودگاه
airports
فرودگاه
fields
فرودگاه
field
فرودگاه
airstrip
فرودگاه
air field
فرودگاه
airstrips
فرودگاه
aerodrome
فرودگاه
airport
فرودگاه
fielded
فرودگاه
celestial navigation
ناوبری نجومی
inertial navigation
ناوبری لختی
piloted
ناوبری کردن
coasts
ناوبری کرانهای
navigates
ناوبری کردن
coast
ناوبری کرانهای
bathymetric navigation
ناوبری ژرفایافتی
navigated
ناوبری کردن
satellite navigation
ناوبری ماهوارهای
navigating
ناوبری کردن
radio navigation
ناوبری رادیویی
aids to navigation
کمکهای ناوبری
navigate
ناوبری کردن
dead reckonning
ناوبری کور
pilots
ناوبری کردن
piloted
راهنمای ناوبری
pilot
راهنمای ناوبری
pilot
ناوبری کردن
navigation light
چراغهای ناوبری
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
pilots
راهنمای ناوبری
heliports
فرودگاه هلیکوپتر
airstrips
باند فرودگاه
heliport
فرودگاه هلیکوپتر
seadrome
فرودگاه دریایی
airstrip
باند فرودگاه
aerodrome
فرودگاه هواپیما
runway
باند فرودگاه
runways
باند فرودگاه
landing place
فرودگاه اسکله
aerodromes
فرودگاه هواپیما
skycap
باربر فرودگاه
flying field
میدان فرودگاه
bingo field
فرودگاه اضطراری
bingo field
فرودگاه یدکی
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
port
فرودگاه هواپیما
landing
فرودگاه هواپیما
alternative airfield
فرودگاه فرعی
air strip
باند فرودگاه
landings
فرودگاه هواپیما
departure air field
فرودگاه عزیمت
alternate aerodrome
فرودگاه یدکی
tacan
سیستم ناوبری تاکان
navigational grid
بادزن کمک ناوبری
aids to navigation
وسایل کمک ناوبری
vectors
مسیر ناوبری هواپیما
navigational grid
شبکه کمکی ناوبری
dead reckonning tracer
میز ناوبری کور
day beacon
برج ناوبری روز
omega
سیستم ناوبری امگا
hyperbolic navigation system
روش ناوبری هذلولی
vector
مسیر ناوبری هواپیما
subsurface navigation
ناوبری زیر سطحی
navigational aids
وسایل کمک ناوبری
stellar inertial navigation
ناوبری لختی ستارهای
inertial navigation system
سیستم ناوبری ماندی
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
landding
کرانه رسمی فرودگاه
airfield traffic
عبورو مرور در فرودگاه
Take me to the airport?
مرا به فرودگاه ببرید.
helipad
فرودگاه هلی کوپتر
departure air field
فرودگاه پرواز هواپیما
airfield traffic
عبور و مرور فرودگاه
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com