English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
x y recorder دستگاه ثبات ایکس- ایگرگ
Other Matches
x y switch کلید ایکس- ایگرگ
x y presentation نمایش ایکس- ایگرگ
x y selector سلکتور ایکس- ایگرگ
x ray apparatua دستگاه پرتو ایکس
x ray بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
recording instrument دستگاه ثبات
course recorder دستگاه ثبات مسیر
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
paired registers دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
y axis محور ایگرگ ها
y deflection انحراف ایگرگ
y matrix ماتریس ایگرگ
y potentiometer پتانسیومتر- ایگرگ
y cut برش ایگرگ
y position حالت- ایگرگ
y axis محور ایگرگ
y channel کانال ایگرگ
arithmetic register ثبات حسابی ثبات محاسباتی
Y' ایگرگ پریم [ریاضی]
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
Y' مشتق ایگرگ [ریاضی]
Y prime ایگرگ پریم [ریاضی]
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
Y prime مشتق ایگرگ [ریاضی]
y axis amplifier تقویت کننده محور ایگرگ
y parameter پارامتر چهار قطبی ایگرگ
air stability وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
roentgen ray پرتو ایکس
X-ray اشعه ایکس
xrays اشعه ایکس
X chromosomes فامتن ایکس
X-ray پرتو ایکس
X-raying اشعه ایکس
X-rayed اشعه ایکس
X chromosome فامتن ایکس
X-rayed پرتو ایکس
X-raying پرتو ایکس
x axis defelection انحراف- ایکس
x cut برش ایکس
x ray اشعه ایکس
x radiation پرتو ایکس
x radiation اشعه ایکس
x band باند- ایکس
x axis محور ایکس ها
X-rays اشعه ایکس
x rays اشعه ایکس
b.x. conductor کابل ب ایکس
x potentiometer پتانسیومتر ایکس
x axis محور ایکس
blank flange قطعه- ایکس
x rays پرتو ایکس
bx cable لوله ب ایکس
roentgenography پرتونگاری با اشعه ایکس
roentgen diffractometry بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography بلورنگاری پرتو ایکس
hard x ray پرتو ایکس سخت
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
nike x موشک نایک ایکس
crookes tube لامپ اشعه ایکس
x ray tube لامپ پرتو ایکس
x ray microdiffraction پراش پرتو ایکس
x ray analysis تحلیل پرتو ایکس
x ray diffraction پراش پرتو ایکس
x axis amplifier تقویت کننده محور ایکس
the integral from a to b of f-of-x with respect to x انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
rem مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
rem مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
gritted ثبات
stability ثبات
gritting ثبات
grit ثبات
equability ثبات
fixedness ثبات
fortitude ثبات
variable بی ثبات
metastable کم ثبات
staunchly با ثبات
variables بی ثبات
stables با ثبات
stable با ثبات
impermanent بی ثبات
rtegistrar ثبات
double minded بی ثبات
document register ثبات
staidness ثبات
staunchness ثبات
bookkeeper ثبات
lubricious بی ثبات
steadiness ثبات
recorders ثبات
fickle بی ثبات
changeful بی ثبات
changelessness ثبات
moonish بی ثبات
mutable بی ثبات
recorder ثبات
p register ثبات P
steadviness ثبات
stableness ثبات
persistency ثبات
abidance ثبات
steadfastness ثبات
permanencies ثبات
fixity ثبات
register ثبات
registrars ثبات
feeble-minded بی ثبات
persistence ثبات
unstable بی ثبات
stabilization ثبات
fastness ثبات
inalterability ثبات
inconstant بی ثبات
indelibility ثبات
indissolubility ثبات
wonky بی ثبات
instable بی ثبات
fastnesses ثبات
permanency ثبات
registrar ثبات
constancy ثبات
registers ثبات
shifty بی ثبات
slippery بی ثبات
feeble minded بی ثبات
shakiest بی ثبات
shaky بی ثبات
registering ثبات
shakier بی ثبات
lastingness ثبات
register length درازای ثبات
price stabilization ثبات قیمت
aerographer ثبات هواشناسی
relocation register ثبات جابجایی
resoluteness ثبات عزم
price stability ثبات قیمت
recorders ثبات نگارنده
size constancy ثبات اندازه
shift register ثبات تغییرمکان
stable growth رشد با ثبات
status register ثبات وضعیت
shape constancy ثبات شکل
firmness ثبات واستحکام
poise ثبات نگاهداری
stability conditions شرایط ثبات
constantly ازروی ثبات
structrual stability ثبات ساختمانی
recording thermometer دماسنج ثبات
stack register ثبات پشته
stability analysis تحلیل ثبات
register capacity گنجایش ثبات
source register ثبات منبع
stability of an emulsion ثبات امولسیون
base register ثبات پایه
accumulator register ثبات انباشتگر
dimensional stability ثبات فرم
dimensional stability ثبات اندازه
discordance عدم ثبات
abidance ثبات قدم
economic stability ثبات اقتصادی
exchange register ثبات معاوضهای
fickleness عدم ثبات
fixism ثبات گرایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com