English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (3 milliseconds)
English Persian
peripheral دستگاه جانبی
Search result with all words
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
spool Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spools Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
cycle stealing روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
miniperipheral دستگاه جانبی کوچک
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
Other Matches
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
contour line خط جانبی
bilateral دو جانبی
byeffect اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
accessory جانبی
adverse reaction اثر جانبی
by-effect اثر جانبی
fall-out [side effect] اثر جانبی
spillover effect اثر جانبی
lateral جانبی
sidelong جانبی
laterad جانبی
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
by-effects اثرهای جانبی
device وسیله جانبی
side effects اثرهای جانبی
oblique fire اتش جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
devices وسیله جانبی
side-effect نتیجه جانبی
end gable نمای جانبی
ventrolateral بطنی و جانبی
byeffects اثرهای جانبی
laterality برتری جانبی
lateral dominance برتری جانبی
lateral dispersion پراکندگی جانبی
lateral control کنترل جانبی
secondary effects اثرهای جانبی
adverse reactions آثار جانبی
side circuit مدار جانبی
peripherals دستگاههای جانبی
accessory وسیله جانبی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
byeffect عوارض جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
dorsolateral پشتی و جانبی
spillover effects آثار جانبی
sideways sum مجموع جانبی
cross wind باد جانبی
by-effects آثار جانبی
sideband باندهای جانبی
lateral buckling کمانکش جانبی
byeffects آثار جانبی
secondary effects آثار جانبی
side effect اثر جانبی
side-effect اثر جانبی
side effects آثار جانبی
trilaterality حالت سه جانبی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
lateral inversion معکوس جانبی
secondary effect نتیجه جانبی
flank speed سرعت جانبی
spillover effect نتیجه جانبی
unit وسیله جانبی
input/output وسیله جانبی
side group گروه جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
lateral yield له شدگی جانبی
lateral surface سطح جانبی
lateral pressure فشار جانبی
lateral shifts تغییرات جانبی
side chain زنجیر جانبی
lateral shifts حرکت جانبی
side friction اصطکاک جانبی
side-effects نتیجه جانبی
aisle جانبی صحن
lateral load بار جانبی
fall-out [side effect] نتیجه جانبی
i/o وسیله جانبی
byeffect نتیجه جانبی
by-effect نتیجه جانبی
side effect نتیجه جانبی
aisles جانبی صحن
adverse reaction نتیجه جانبی
side view نمای جانبی
adverse reactions اثرهای جانبی
lateral fissure شیار جانبی
marginal bund خاکریز جانبی
units وسیله جانبی
side-effects اثر جانبی
side reaction واکنش جانبی
wing wall دیواره جانبی
processor پردازنده جانبی مخصوص
crab حرکت جانبی ناو
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs حرکت جانبی ناو
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
notch piers پایههای جانبی سرریز
ventrolateral درقسمت جانبی شکم
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
sidelobe بیم جانبی رادار
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
lateral support تکیه گاه جانبی
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
side tone صدای جانبی گوشی
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
sides way تغییر مکان جانبی
peripheral controller کنترل کننده جانبی
angle of sideslip زاویه انحراف جانبی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profile برش عمودی تصویر جانبی
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
sidepiece قطعه کناری بخش جانبی
sculpture in the round پیکره سازی همه جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
shorter تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
lateral gain پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
poll بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polls بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
polled بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
interrupts حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
bells and whistles صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
B: بیان کننده دیسک درایو جانبی
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
shortest تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
lateral deflection of beam تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com