Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
Other Matches
extrapyramidal system
دستگاه برون هرمی
pyramidical
هرمی
pyramidic
هرمی
pyramidal
هرمی
bipyramidal
دو هرمی
pyramidalization
هرمی شدن
pyramidal tracts
رشتههای هرمی
pyramidal structure
ساختار هرمی
pyramidal area
ناحیه هرمی
needle
ستون هرمی شکل
trigonal bipyramid
دو هرمی مثلث القاعده
needled
ستون هرمی شکل
needles
ستون هرمی شکل
needling
ستون هرمی شکل
acrocephalia
جمجمهء هرمی شکل
hollow square
[گچ بری هرمی رومی]
acrocephaly
جمجمهء هرمی شکل
square pyramidal molecule
مولکول هرمی مربع القاعده
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
trigonal bipyramidal molecule
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
acrocephalic
دارای جمجمهء هرمی شکل
ziggurat
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikkurat
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikyrat
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zoisite
دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
immovability
بی حرکتی
hypokinetic
کم حرکتی
misbehaciour
بد حرکتی
hypoergasia
کم حرکتی
dynamic
حرکتی
motor
حرکتی
dynamically
حرکتی
motors
حرکتی
motor-
حرکتی
stagnancy
بی حرکتی
enactive
حرکتی
motored
حرکتی
ideo motor
فکری- حرکتی
kinetic energy
انرژی حرکتی
premotor
پیش حرکتی
spatiomotor
فضایی- حرکتی
motor nerve
عصب حرکتی
motor movement
عمل حرکتی
movement pattern
الگوی حرکتی
psychomotor
روانی- حرکتی
quiescence
بی حرکتی خاموشی
ataxia
ناهماهنگی حرکتی
motor skill
مهارت حرکتی
movement pattern
انگاره حرکتی
motor unit
واحد حرکتی
akathisia
بیقراری حرکتی
momentum
نیروی حرکتی
motor learning
یادگیری حرکتی
kinematic similarity
تشابه حرکتی
motor neuron
نورون حرکتی
motoneuron
نورون حرکتی
inaction
بی حرکتی بیهودگی
motor area
ناحیه حرکتی
motor path
گذرگاه حرکتی
motor control
کنترل حرکتی
motor development
رشد حرکتی
sensorimotor
حسی- حرکتی
motor function
کارکرد حرکتی
visuo motor
دیداری- حرکتی
sea anchor
وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
technomotorial skill
مهارت تکنیکی- حرکتی
gross motor skills
مهارتهای حرکتی درشت
dynamic balance
تعادل و توازن حرکتی
dead center
مرکز سکون و بی حرکتی
dysmetria
اختلال حرکتی- تخمینی
locomotion
جابه جایی حرکتی
fine motor skills
مهارتهای حرکتی فریف
ideo motor act
عمل فکری- حرکتی
sensorimotor arc
قوس حسی- حرکتی
motor aphasia
زبان پریشی حرکتی
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
psychomotor agitation
بیقراری روانی- حرکتی
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
psychomotor retardation
کندی روانی- حرکتی
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
motor education
تعلیم و تربیت حرکتی
psychomotor tests
ازمونهای روانی- حرکتی
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
audiogyral illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
brace scale of motor ability
مقیاس توانش حرکتی بریس
locomotory
دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
abducens nerve
عصب حرکتی خارجی چشم
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
nervus abducens
عصب حرکتی خارجی چشم
nervus oculomotorius
عصب حرکتی عمومی چشم
oculomotor nerve
عصب حرکتی عمومی چشم
purdue perceptual motor survey
ازمون ادراکی- حرکتی پردو
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
audiogravic illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
visual bender motor gestalt test
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
extrados
برون سو
output
برون ده
outputs
برون ده
exogenous
برون زا
outcrops
برون زد
outhaul line
برون کش
outcrop
برون زد
outside
برون
without
برون
outsides
برون
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
extroverts
برون گرای
physiognomy
برون چهر
physiognomies
برون چهر
acting out
برون ریزی
immigration
برون کوچی
copper extraction
برون کشیدن مس
drive!
برون!
[با ماشین]
accommodation
برون سازی
eccentricity
برون مرکزی
eccentricities
برون مرکزی
extrovert
برون گرای
the out ward eye
چشم برون
evacuation
برون بری
evacuation
برون ریزی
effusion
برون تراوی
effusions
برون ریزی
effusions
برون تراوی
extrapolations
برون یابی
suburban
برون شهری
off line
برون خطی
suburb
برون شهر
output
برون داد
outputs
برون داد
effusion
برون ریزی
extrapolation
برون یابی
extroversion
برون گرایی
emigration
برون کوچی
purges
برون ریزی
purged
برون ریزی
exopsychic
برون روانی
purge
برون ریزی
exogenous variable
متغیر برون زا
exogenous
برون زاد
exogenous
برون روینده
exogen
گیاه برون رو
exvia
برون زیست
externality
برون بودگی
exteroceptive
برون تنی
out group
برون گروه
extraterritoriality
برون مرزی
extraterritorial
برون مرزی
extratensive
برون نگر
extrajection
برون اندازی
objectives
برون ذات
objective
برون ذات
self contained
برون بی نیاز
extragalactic
برون کهکشانی
extrafusal
برون دوکی
discharge
برون ریزی
discharges
برون ریزی
extracyclic
برون حلقهای
exterritorial
برون مرزی
exogamy
برون پیوندی
exocrine
برون تراو
epithelium
برون پوش
out flow
برون ریز
exudation
برون نشست
ectoparasite
انگل برون زی
exogamy
برون همسری
effuent
برون ریز
ectorderm
برون پوست
outlier
برون هشته
outer directed
برون وابسته
egest
برون کردن
oversea
برون مرزی
exocathection
برون پردازی
accommodations
برون سازی
outsight
برون بینی
objectivism
برون گرایی
pericardium
برون شامه دل
offline
برون خطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com