English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
foam type fire extinguisher دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
Other Matches
out- دستگاه خاموش
out دستگاه خاموش
outed دستگاه خاموش
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
silencers خاموش کننده
extinguisher خاموش کننده
extinctive خاموش کننده
silencer خاموش کننده
magnetic blow out with با خاموش کننده مغناطیسی
fire extinguishers خاموش کننده اتش
magnetic blow out خاموش کننده مغناطیسی
fire extinguisher خاموش کننده اتش
lightning protection با خاموش کننده مغناطیسی
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
magnetic blow out arrester برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out circuit breaker کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
any هر ازنوع
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
heter پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
hetero پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
nose gear قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
comparative gage دستگاه مقایسه کننده
multiplier دستگاه تقویت کننده
arming system دستگاه مسلح کننده
actuator دستگاه مسلح کننده
spreader دستگاه پخش کننده شن
cooler دستگاه خنک کننده
pulverizer دستگاه پودر کننده
blasting machine دستگاه پاک کننده
synchronizer دستگاه همزمان کننده
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
dosing machine دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
edging machine دستگاه خم کننده لبه فلزات
card sorter دستگاه مرتب کننده کارت
cooler کولر دستگاه خنک کننده
smoothing rolls دستگاه نورد نرم کننده
radiant دستگاه پخش کننده حرارت
double v machine دستگاه دولا کننده ورق
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
acetylator دستگاه استیل دار کننده
grouter دستگاه متراکم کننده سیمان
coke pusher دستگاه متراکم کننده ذغال کک
fatigue testing machine دستگاه ازمایش کننده خستگی
maximum recording attachment دستگاه ضبط کننده حداکثر
shutdowns دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
fault localization apparatus دستگاه تعیین کننده محل خطا
dash pot دستگاه کند کننده حرکت میراگر
lat machine دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
pacemaker دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
course recorder دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
pacemakers دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
stereophonic دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
detector crayon مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
video amplifier دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
pointer اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
spoiler تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
pointers اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
soft clip area محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
MIDI sequencer داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
continuous processor دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
off خاموش
quiescent خاموش
soundless خاموش
extinguished خاموش
h! خاموش
whist خاموش
hist خاموش
mumchance خاموش
silent خاموش
on-off button خاموش
on/off خاموش
on/off light خاموش
uncommunicative خاموش
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
extinguishes خاموش کردن
inactive status خط مشی خاموش
extinguish خاموش کردن
extinguishable خاموش کردنی
suffocate خاموش کردن
inextinguishable خاموش نشدنی
tight-lipped کم حرف خاموش
tight lipped کم حرف خاموش
reserved خاموش کم حرف
taciturn کم سخن خاموش
extinguishing خاموش کردن
spark arrester جرقه خاموش کن
Quiet!silence! خاموش ( ساکت ) !
quiet ساکن خاموش
quietest ساکن خاموش
to hold one's tongue خاموش شدن
to dry up خاموش شدن
out خاموش کردن
to burn out خاموش شدن
go out خاموش شدن
glumpy خاموش وکدر
snuff خاموش شدن
tight mouthed کم حرف خاموش
to keep silence خاموش شدن
turn off خاموش کردن
turn out <idiom> خاموش کردن
to switch off خاموش کردن
to stand mute خاموش ماندن
to snuff out خاموش کردن
to put out خاموش کردن
turn-offs خاموش کردن
turn-off خاموش کردن
to keep silence خاموش بودن
he did not open his lips خاموش ماند
still خاموش ساکت
extinction خاموش سازی
silenced خاموش شدن
dout خاموش کردن
put out خاموش کردن
stillest خاموش ساکت
silences خاموش شدن
dry up خاموش شدن
stiller خاموش ساکت
hush خاموش کردن
quaker's meeting انجمن خاموش
quenching خاموش کردن
silencing خاموش شدن
quenchless خاموش نشدنی
stills خاموش ساکت
keep still خاموش باش
smothered خاموش کردن
out- خاموش کردن
smother خاموش کردن
tacit مقدر خاموش
silence خاموش شدن
suffocating خاموش کردن
outed خاموش کردن
suffocated خاموش کردن
smothering خاموش کردن
smothers خاموش کردن
suffocates خاموش کردن
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
mums سکوت شخص خاموش
stifled خاموش کردن فرونشاندن
stifle خاموش کردن فرونشاندن
turn out باکلید خاموش کردن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
power خاموش کردن یک وسیله
extinct منسوخه خاموش شده
snuff خاموش سازی یافوت پف
powering خاموش کردن یک وسیله
snuff بافوت خاموش کردن
fight the fire اتش خاموش کردن
at pause مکث کنان خاموش
powered خاموش کردن یک وسیله
as hush as death خاموش چون مردگان
powers خاموش کردن یک وسیله
mum سکوت شخص خاموش
to blow out alamp خاموش کردن چراغ
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
silence خاموش اتش قطع
quench خاموش کردن ترساندن
turn off <idiom> بستن ،خاموش کردن
silenced خاموش اتش قطع
To dye ones hair. موها را خاموش کردن
To extinguish a fire. آتش را خاموش کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com