Total search result: 202 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
automatic pilot |
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما |
automatic pilots |
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما |
|
|
Other Matches |
|
gyro pilot |
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو |
inertial guidance |
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار |
synchroreceiver |
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
active homing guidance |
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی |
coupled mode |
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی |
master slave manipulator |
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود |
automatic |
دستگاه خودکار |
automatic machine |
دستگاه خودکار |
robot |
دستگاه خودکار |
automatics |
دستگاه خودکار |
robots |
دستگاه خودکار |
electronic navigation |
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی |
automatic screw machine |
دستگاه پیچ خودکار |
fully automatic machine |
دستگاه تماما"خودکار |
four spindle automatic machine |
دستگاه خودکار با چهارهرزگرد |
automatic sawing machine |
دستگاه اره خودکار |
automatic punching machine |
دستگاه منگنه خودکار |
automatic drilling machine |
دستگاه درل خودکار |
automatic milling machine |
دستگاه فرز خودکار |
automatic boring machine |
دستگاه درل خودکار |
automation |
دستگاه تنظیم خودکار |
industrial robot |
دستگاه خودکار صنعتی |
automatic welding machine |
دستگاه جوشکاری خودکار |
ground controled approach |
دستگاه تقرب خودکار |
conductivity meter |
دستگاه اندازه گیری قابلیت هدایت |
governor |
دستگاه فرمان خودکار گاورنور |
eight spindle automatic machine |
دستگاه خودکار با هشت هرزگرد |
autonomic |
منسوب به دستگاه عصبی خودکار |
automatic forming machine |
دستگاه قالب بندی خودکار |
automatic bar machine |
دستگاه میله دار خودکار |
governors |
دستگاه فرمان خودکار گاورنور |
eyelesi |
دستگاه کنترل خودکار هواپیما |
ground controled approach |
دستگاه فرود خودکار هواپیما |
sampling servo |
دستگاه نمونه گیری خودکار |
teleran |
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار |
radio approach |
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم |
controls |
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک |
controlling |
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک |
control |
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک |
automatic search jammer |
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار |
navigation |
هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما |
mach trim compensator |
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار |
automating |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
automated |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
automate |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
automates |
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن |
flip flop |
حرکت تندپرنده وهواپیما |
transpondor |
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد |
transponder |
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد |
card |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
cards |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
preset vector |
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب |
declinator |
سمت یاب کشتی وسیله توجیه دستگاه |
guidance |
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت |
controlled stick steering |
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار |
guidance |
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت |
transfer loader |
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما |
terminal guidance |
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه |
homing guidance |
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی |
beamrider |
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود |
maces |
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود |
mace |
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود |
fighter direction |
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو |
stellar guidance |
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده |
synchroscope |
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار |
automatic error correction |
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
conductance |
ضریب هدایت قدرت هدایت |
celestial guidance |
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی |
topgallant |
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی |
automatic check |
کنترل خودکار بررسی خودکار |
automatics |
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار |
submachinegun |
مسلسل خودکار یانیمه خودکار |
autoloader |
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار |
automatic |
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار |
automatic pilot |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
automatic pilots |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
aided tracking |
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها |
scupper |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
scuppers |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
scuppered |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
scuppering |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
respondentia |
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود |
load line |
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد |
ship's manifest |
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی |
carry ship |
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد |
hawse |
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه |
supercargo |
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود |
dan runner |
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر |
gunroom |
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی |
keels |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
keel |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
lazar housek |
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی |
waterline |
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب |
embarkation |
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو |
bill of health |
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود |
usura maritima |
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است |
the vessel was put a bout |
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند |
automated teller machine |
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار |
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
windjammer |
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
quarterdecks |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
quarterdeck |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
yawed |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
yaw |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
overboard |
از کشتی بدریا روی کشتی |
sailboats |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
sailboat |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
piracy |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
cartel ship |
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی |
link encryption |
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار |
free on boand |
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
azimuth guidance |
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
semi naufragium |
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی |
orthodromy |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
orthodromics |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
automatic toss |
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب |
automatic coding |
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
prows |
کشتی عرشه کشتی |
prow |
کشتی عرشه کشتی |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
keelage |
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر |
units |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
unit |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
navigator |
هدایت گر |
guidance |
هدایت |
lead |
هدایت |
navigators |
هدایت گر |
leading |
هدایت |
transduction |
هدایت |
leads |
هدایت |
direction |
هدایت |
steerage |
هدایت |
total conductivity |
هدایت کل |
conduction |
هدایت |
conductance |
هدایت |
conduct of fire |
هدایت تیراندازی |
directing |
هدایت کردن |
guides |
هدایت کردن |
conductance |
میزان هدایت |
leading marks |
نشانههای هدایت |
directors |
هدایت کننده |
ionic conduction |
هدایت یونی |
conducting |
هدایت کردن |
rede |
هدایت کردن |
director |
هدایت کننده |
electrical conductivity |
هدایت الکتریکی |
undirected |
هدایت نشده |
guide |
هدایت کردن |
leading line |
خط هدایت هواپیما |
conducted |
هدایت کردن |
conduct |
هدایت کردن |
stream line |
خط هدایت جریان |
conductivity |
قابلیت هدایت |
template |
ریل هدایت |
managements |
هدایت یا سازماندهی |
management |
هدایت یا سازماندهی |
conning tower |
برج هدایت |
conductive |
قابل هدایت |
fire direction |
هدایت اتش |
conducts |
هدایت کردن |
conductivity |
ضریب هدایت |
conduction velocity |
سرعت هدایت |
conductible |
قابل هدایت |
conductibility |
قابلیت هدایت |
commutate |
هدایت وتغییر |