English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
double v machine دستگاه دولا کننده ورق
Other Matches
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
cooler دستگاه خنک کننده
comparative gage دستگاه مقایسه کننده
synchronizer دستگاه همزمان کننده
multiplier دستگاه تقویت کننده
blasting machine دستگاه پاک کننده
actuator دستگاه مسلح کننده
pulverizer دستگاه پودر کننده
spreader دستگاه پخش کننده شن
arming system دستگاه مسلح کننده
grouter دستگاه متراکم کننده سیمان
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
card sorter دستگاه مرتب کننده کارت
acetylator دستگاه استیل دار کننده
smoothing rolls دستگاه نورد نرم کننده
radiant دستگاه پخش کننده حرارت
maximum recording attachment دستگاه ضبط کننده حداکثر
fatigue testing machine دستگاه ازمایش کننده خستگی
cooler کولر دستگاه خنک کننده
edging machine دستگاه خم کننده لبه فلزات
dosing machine دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
coke pusher دستگاه متراکم کننده ذغال کک
pacemakers دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
fault localization apparatus دستگاه تعیین کننده محل خطا
dash pot دستگاه کند کننده حرکت میراگر
course recorder دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
pacemaker دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
lat machine دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
foam type fire extinguisher دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
detector crayon مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
stereophonic دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
video amplifier دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
spoiler تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
pointers اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointer اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
double bottom ته دولا
diploid دولا
two ply دولا
two-ply دولا
doubled up دولا
double دولا
duplexes دولا
duplex دولا
reclinate دولا
in a stooping position دولا
doubled دولا
dual دولا
geminate دولا
creepingly دولا دولا
duplexes دولا دولایی
crouching دولا شدن
crouches دولا شدن
buckle دولا کردن
doubling دولا سازی
crouched دولا شدن
double up دولا شدن
recvrvature دولا شدگی
bowing دولا کردن
double cloth پارچه دولا
doubling دولا تابی
buckles دولا کردن
buckled دولا کردن
bowed دولا کردن
duplex دولا دولایی
bow دولا کردن
crouch دولا شدن
bows دولا کردن
bend دولا کردن
slouchy دولا دولاراه رونده
conduplicate از درازا دولا شده
folded dipole انتن دو قطبی دولا
buckled plate صفحه دولا شده
furring تخته پوشی دولا
marline or line طناب کوچک دولا
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
soft clip area محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
slouching با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouches با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouch با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouched با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
MIDI sequencer داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
continuous processor دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
double مضاعف کردن دولا کردن
doubled up مضاعف کردن دولا کردن
doubled مضاعف کردن دولا کردن
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com