Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
microcoding device	دستگاه ریزبرنامه نویسی
Other Matches
microprogramming	ریزبرنامه نویسی
microcoding	ریزبرنامه نویسی
microprogram	ریزبرنامه
microcode	ریزبرنامه
microprogrammed	ریزبرنامه شده
microprogrammable computer	کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
calling sequence	مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
pascal	زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure	زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography	مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula	زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming	برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth	نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c	رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
synchro	دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator	دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph	دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin	دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder	فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator	دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
modular programming	برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
all mains set	دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set	دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore	دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density	تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor	دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors	دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor	دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator	دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder	دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
apl	یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
peripheral device	دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer	مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
automatic programming	روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
arresting gear	دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine	دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide	دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer	دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver	دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand	مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device	وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest	در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier	در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy	در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
automatic coding	برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
dial test indicator	دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer	دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device	اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder	علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder	دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver	دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
chirography	خط نویسی
stenography	تند نویسی
dramaturgy	فن درام نویسی
endorsement	پشت نویسی
endorsement	فهر نویسی
endorsements	فهر نویسی
subscriptions	پذیره نویسی
subscription	پذیره نویسی
mirror writing	وارونه نویسی
grandiloquence	قلنبه نویسی
graphorrhea	بی ربط نویسی
palingraphia	وارونه نویسی
lexicography	فرهنگ نویسی
typing	ماشین نویسی
coding	برنامه نویسی
mythography	افسانه نویسی
note paper	کاغذ نویسی
enrollment	اسم نویسی
lexicography	لغت نویسی
endorsements	پشت نویسی
commentation	تقریظ نویسی
pindaric	مغلق نویسی
enters	نام نویسی
brachygraphy	مختصر نویسی
conveyancing	قباله نویسی
entered	نام نویسی
codification	قانون نویسی
acceeptance	قبولی نویسی
allegorization	تمثیل نویسی
enter	نام نویسی
automatic writing	ناهشیار نویسی
prescription	نسخه نویسی
orthography	درست نویسی
synonymy	مترادف نویسی
programming	برنامه نویسی
prescriptions	نسخه نویسی
tachygraphy	تند نویسی
dactyliography	نگین نویسی
cryptography	رمز نویسی
calligraphy	خوش نویسی
callings	خوش نویسی
countersigns	فهر نویسی
shorthand	تند نویسی
prosaism	مبتذل نویسی
precipitousness work	خلاصه نویسی
annotation	حاشیه نویسی
prosaism	نثر نویسی
annotation	فهر نویسی
listing	اسم نویسی
listing	فهرست نویسی
listings	اسم نویسی
listings	فهرست نویسی
annotations	حاشیه نویسی
prolixity	دراز نویسی
rewrote	دوباره نویسی
rewritten	دوباره نویسی
macrography	درشت نویسی
letter paper	کاغذ نویسی
enlistments	نام نویسی
leetter writing	کاغذ نویسی
rewrite	دوباره نویسی
rewrites	دوباره نویسی
rewriting	دوباره نویسی
laconism	کوته نویسی
laconicism	کوته نویسی
duplication	دونسخه نویسی
annotations	فهر نویسی
shorthand	مختصر نویسی
brachygraphy	تند نویسی
registration	نام نویسی
countersign	فهر نویسی
countersigned	فهر نویسی
indorsement	فهر نویسی
report writer	گزارش نویسی
countersigning	فهر نویسی
enlistment	نام نویسی
enlistments	نام نویسی کردن
longhand	دستینه تمام نویسی
enters	نام نویسی کردن
endorse	فهر نویسی کردن
tots	سرجمع حاشیه نویسی
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
applicants	داوطلب نام نویسی
acceptance duty	الزام به قبولی نویسی
endorsed	پشت نویسی کردن
endorsing	پشت نویسی کردن
application programming	برنامه نویسی کاربردی
endorsing	فهر نویسی کردن
script assistant	معاون برنامه نویسی
enter	نام نویسی کردن
macroprogramming	درشت برنامه نویسی
entered	نام نویسی کردن
annotation symbol	علامت حاشیه نویسی
enlistment	نام نویسی کردن
absolute code	برنامه نویسی مطلق
tot	سرجمع حاشیه نویسی
backs	پشت نویسی کردن
levied	تحمیل نام نویسی
essays	تالیف مقاله نویسی
endorses	پشت نویسی کردن
essay	تالیف مقاله نویسی
endorsements	فهر نویسی جیرو
enlists	نام نویسی کردن
levies	تحمیل نام نویسی
endorse	پشت نویسی کردن
enlisting	نام نویسی کردن
levying	تحمیل نام نویسی
enlist	نام نویسی کردن
endorsement	فهر نویسی جیرو
programming	برنامه نویسی کامپیوتر
matriculating	نام نویسی کردن
matriculated	نام نویسی کردن
verbosity	دراز نویسی پرگویی
lexical	وابسته به فرهنگ نویسی
endorses	فهر نویسی کردن
endorsed	فهر نویسی کردن
back	پشت نویسی کردن
applicant	داوطلب نام نویسی
matriculate	نام نویسی کردن
matriculates	نام نویسی کردن
levy	تحمیل نام نویسی
tachygraphic	وابسته به تند نویسی
indorsation	پشت نویسی کردن
indorse	پشت نویسی کردن
indorse	فهر نویسی کردن
qualified indorsement	فهر نویسی مقید
qualified endorsement	پشت نویسی مقید
purism	لفظ قلم نویسی
interlinear	دارای میان نویسی
interlineation	در میان سطر نویسی
itemization	جزء بجزء نویسی
programming team	تیم برنامه نویسی
impanel	نام نویسی کردن
reenlistment	تجدید نام نویسی
dynamic programming	برنامه نویسی پویا
endorsement in full	فهر نویسی کامل
enroll	اسم نویسی کردن
functional programming	برنامه نویسی تابعی
doublets	رمز نویسی دوبله

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com