Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
swing frame grinder
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
Search result with all words
oscillograph
دستگاه ثبت نوسان امواج
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
vibratory testing machine
دستگاه ازمایش نوسان
Other Matches
voltage swing
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
oscillogram
نوسان سنج نوسان نگار
oscilloscope
نوسان بین نوسان نما
vibrograph
نوسان نگار نوسان سنج
vibrometer
نوسان نگار نوسان سنج
oscillograph
نوسان سنج نوسان نگار
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
undulation
نوسان
vibration
نوسان
fluctuate
نوسان
oscillations
نوسان
oscillation
نوسان
libration
نوسان
lurching
نوسان
lurches
نوسان
lurched
نوسان
lurch
نوسان
dead beat
بی نوسان
oscillatory motion
نوسان
fluctuated
نوسان
swing
نوسان
swings
نوسان
see-sawed
نوسان
head nystagmus
نوسان سر
sway
نوسان
swayed
نوسان
sways
نوسان
pulsation
نوسان
see-saw
نوسان
ascillation
نوسان
see-sawing
نوسان
see-saws
نوسان
yo-yo
در نوسان
yo-yos
در نوسان
to-ing and fro-ing
نوسان
fluctuation
نوسان
vibrancy
نوسان
fluctuates
نوسان
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
swings
تاب نوسان
swings
نوسان کردن
downward swing
نوسان رو به پایین
swing
نوسان کردن
swing
تاب نوسان
shaking
لرزش نوسان
shakes
لرزش نوسان
shake
لرزش نوسان
hunting
نوسان سرعت
swivelling feature
قابلیت نوسان
generation of oscillations
تولید نوسان
self excited/induced vibration
نوسان خودالقایی
swivelling
نوسان دار
oscillometer
نوسان سنج
quenching frequency
فرکانس نوسان
sides way
نوسان عرضی
floating axle
محور نوسان
fluctuation of load
نوسان بار
free oscillation
نوسان ازاد
goniometer
نوسان سنج
electron vibrations
نوسان الکترونها
stable oscillation
نوسان پایدار
swingy
نوسان دار
barkhausen oscillation
نوسان بارکهاوزن
swing bridge
پل نوسان دار
swayer
نوسان دار
pendulums
پاندول نوسان
pendulum
پاندول نوسان
economic fluctuation
نوسان اقتصادی
frequency of oscillations
فرکانس نوسان
see-saws
نوسان کردن
modulation
نوسان صدا
bulid up
نوسان کردن
vibrational
لرزه نوسان
vibration excitation
تحریک نوسان
vibration damping
میرایی نوسان
vibration damper
میراکننده نوسان
vibratility
لرزه نوسان
fluctuates
نوسان داشتن
fluctuated
نوسان داشتن
fluctuate
نوسان داشتن
vacillant
نوسان کننده
swivels
نوسان کردن
modulation
نوسان فرکانس
boom swing
حیطه نوسان
see-sawing
نوسان کردن
see-sawed
نوسان کردن
amplitude
میدان نوسان
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
see-saw
نوسان کردن
whirling mode
نوسان شفت
vacillation
اونگ نوسان
back swing
نوسان به عقب
vibrometer
نوسان سنج
vibrograph
نوسان نگار
vibrograph
رسام نوسان
swivel
نوسان کردن
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
torsional vibration
نوسان پیچشی
waver
نوسان کردن
buffs
نوسان کردن
buff
نوسان کردن
damped oscillation
نوسان میرا
damped osillation
نوسان میرا
vary
نوسان کردن
varies
نوسان کردن
undulates
نوسان داشتن
undulated
نوسان داشتن
undulate
نوسان داشتن
swivelled
نوسان کردن
oscillations
نوسان سازی
wavered
نوسان کردن
wavering
نوسان کردن
fading
نوسان صدا
reciprocates
نوسان کردن
reciprocated
نوسان کردن
reciprocate
نوسان کردن
oscillates
نوسان کردن
oscillated
نوسان کردن
oscillate
نوسان کردن
aperiodic phenomenon
پدیده بی نوسان
wavers
نوسان کردن
oscillation
نوسان سازی
line voltage variation
نوسان ولتاژ
periodic fluctuation
نوسان دورهای
intermediate oscillation
نوسان میانی
oscillometry
نوسان سنجی
oscillator
نوسان کننده
load variation
نوسان بار
oscillator
نوسان ساز
vibrator
وسیله نوسان
oscilloscope
نوسان سنج
line voltage variation
نوسان شبکه
librate
نوسان کردن
vibrators
وسیله نوسان
light fluctuation
نوسان نور
oscillating circuit
مدار نوسان
light fluctuation
نوسان روشنایی
oscilloscope
نوسان نگار
oscilloscope
نوسان نما
vibration
لرزه نوسان
scope
نوسان نما
oscillogram
نوسان نگاره
oscillograph
نوسان نگار
oscillography
نوسان نگاری
oscillograph
نوسان نما
oscillogram
نوسان نگاشت
swinger
نوسان دار
swingers
نوسان دار
natural vibration
نوسان ازاد
natural vibration
نوسان طبیعی
multivibrator
نوسان ساز
sways
در نوسان بودن تاب
sway
در نوسان بودن تاب
swayed
در نوسان بودن تاب
swivel table
میز نوسان دار
floating bearing
یاطاقان نوسان دار
fluctuant
دارای نوسان وتغییر
vibration absorption
میرایی نوسان یا ارتعاش
vibrator
نوسان ساز ویبراتور
unvocal
بدون نوسان صدا
downswing
نوسان بطرف پایین
tilting screen
صفحه نوسان کننده
tilting furnace
کوره نوسان دار
crystal oscillator
نوسان ساز کریستالی
jibs
نوسان کردن واخوردن
jibbing
نوسان کردن واخوردن
jibbed
نوسان کردن واخوردن
jib
نوسان کردن واخوردن
per vibration
نوسان داخلی بتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com