Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
Other Matches
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
stenotypisht
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
To operate something .
چیزی را بکار انداختن (موتور، دستگاه وغیره )
stichomythia
مکالمات کوتاه
dialogues
مکالمات ادبی و دراماتیک
dialogue
مکالمات ادبی و دراماتیک
call meter
کنتور مکالمات تلفنی
stichomythic
مربوط به مکالمات کوتاه
by-play
حرکات یا مکالمات فرعی
by-play
حرکات یا مکالمات کنار صحنه
wiretap
ضبط و کنترل سری مکالمات
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
teleprocessing
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
wiretapper
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
wats
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
ciphony
رمز کردن پیامهای تلفنی مکالمات رمز شده
long distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
lecture
سخنرانی
lectured
سخنرانی
lecturing
سخنرانی
to hear any ones speech
سخنرانی
prelection
سخنرانی
orations
سخنرانی
speaking
سخنرانی
lectures
سخنرانی
oration
سخنرانی
conference
سخنرانی
conferences
سخنرانی
speaks
سخنرانی کردن
theater
تالار سخنرانی
orate
سخنرانی کردن
speak
سخنرانی کردن
auditoriums
تالار سخنرانی
conference call
دعوت به سخنرانی
auditorium
تالار سخنرانی
pep talks
سخنرانی انگیزگر
pep talk
سخنرانی انگیزگر
make a speech
سخنرانی کردن
oratorical
وابسته به سخنرانی
auditoria
تالار سخنرانی
lecture method
روش سخنرانی
notes
یادداشت سخنرانی
theatre
تالار سخنرانی
record
یادداشت سخنرانی
oratory
شیوه سخنرانی
theaters
تالار سخنرانی
lobbied
سخنرانی کردن
lobby
سخنرانی کردن
inaugural
سخنرانی افتتاحی
theatres
تالار سخنرانی
lobbies
سخنرانی کردن
lobbies
سخنرانی وتبلیغات کردن
voicing
صدای سخنرانی انسان
travelogues
سخنرانی درباره مسافرت
voices
صدای سخنرانی انسان
travelogue
سخنرانی درباره مسافرت
lobby
سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbied
سخنرانی وتبلیغات کردن
proem
مقدمه سخنرانی شروع
voice
صدای سخنرانی انسان
travelogs
سخنرانی درباره مسافرت
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
philippic
سخنرانی تند وانتقادی
lyceum
سالن سخنرانی عمومی
traversabel
سخنرانی درباره مسافرت
speech
قوه ناطقه سخنرانی
speeches
قوه ناطقه سخنرانی
forensic
قانونی مربوط به سخنرانی
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
lecturing
سخنرانی کردن خطابه گفتن
praelect
سخنرانی کردن خطا به خواندن
prelect
سخنرانی کردن خطا به خواندن
lecture
سخنرانی کردن خطابه گفتن
oratorically
ادیبانه از روی ایین سخنرانی
lectured
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lectures
سخنرانی کردن خطابه گفتن
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
teach-ins
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
teach-in
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
His speech gripped the television viewers ( audience ).
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
His speech was in the nature of an apology.
ماهیت سخنرانی او
[مرد]
عذرخواهی بود.
tribune
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
to lobby against
[for]
somebody
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
soliloquies
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
philippize
بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
وغیره وغیره
etcaetera
وغیره
et cetera
وغیره
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
snapped
قفلکیف وغیره
dale
خلیج وغیره
snap
قفلکیف وغیره
snaps
قفلکیف وغیره
pile
پرزقالی وغیره
sheeting
ملافه وغیره
snapping
قفلکیف وغیره
dales
خلیج وغیره
piled
پرزقالی وغیره
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
curlicue
تزئینات خطاطی وغیره
trap
زانویی مستراح وغیره
dossal
پشتی صندلی وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
dower
لانه خرگوش وغیره
clop
لنگی اسب وغیره
coronel
هاله خورشید وغیره
coequal
درشان ومقام وغیره
tube
لوله خمیرریش وغیره
subsidence
تخفیف درد وغیره
dollop
دسته علف وغیره
tubes
لوله خمیرریش وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
ratoon
نهال موز وغیره
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
furnace
تون حمام وغیره
furnaces
تون حمام وغیره
vase
گلدان نقره وغیره
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
sashes
حمایل نظامی وغیره
sash
حمایل نظامی وغیره
frontlet
پیشانی اسب وغیره
snout
لوله کتری وغیره
snouts
لوله کتری وغیره
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
dollops
دسته علف وغیره
seance
جلسه احضارارواح وغیره
shells
پوست فندق وغیره
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
vases
گلدان نقره وغیره
shelling
پوست فندق وغیره
shell
پوست فندق وغیره
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
hide
پوست خام گاووگوسفند وغیره
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
closure
دریچه درب بطری وغیره
horologe
ساعت مچی ودیواری وغیره
loge
جای ویژه در تاتر وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
hob
با دندانه ماشین وغیره بریدن
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
sick bay
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
float
بستنی مخلوط با شربت وغیره
floated
بستنی مخلوط با شربت وغیره
floats
بستنی مخلوط با شربت وغیره
To turn over the pages .
ورق زدن ( کتاب وغیره )
eversion
برگرداندن پلک چشم وغیره
sick bays
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
barns
انبار کاه و جو وکنف وغیره
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
hobs
با دندانه ماشین وغیره بریدن
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
closures
دریچه درب بطری وغیره
skyrocketed
ازدیاد سریع قیمت وغیره
spinule
خارهای ریز چرخ وغیره
stancher
بند اور خون وغیره
hides
پوست خام گاووگوسفند وغیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com