Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
ans
دستگاه عصبی خود مختار
autonomic nervous system
دستگاه عصبی خود مختار
Other Matches
nervous systems
دستگاه عصبی
nervous system
دستگاه عصبی
visceral nervous system
دستگاه عصبی احشایی
autonomic nervous system
دستگاه عصبی نباتی
vegetative nervous system
دستگاه عصبی نباتی
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
parasympathetic nervous system
دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
cns
دستگاه عصبی مرکزی
sympathetic nervous system
دستگاه عصبی سمپاتیک
autonomic
منسوب به دستگاه عصبی خودکار
sympathetic nervous system
دستگاه عصبی خود کار
parasympathetic
وابسته به دستگاه عصبی نباتی پاراسمپاتی
cybernetics
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
neuritis
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
neuralgia
درد عصبی مرض عصبی
nervation
ساختمان عصبی شبکه عصبی
authorised
مختار
plenipotentiary
مختار
plenipotentiaries
مختار
untrammelled
آزادانهرفتارکردن مختار
minister plenipotentiary
وزیر مختار
self governed
خود مختار
autonomous
خود مختار
independent
خود مختار
autonomic
خود مختار
free a voluntary
فاعل مختار
freeing
اختیاری مختار
freed
اختیاری مختار
frees
اختیاری مختار
free
اختیاری مختار
having free will
فاعل مختار
semiautonomous
نیمه خود مختار
ministers
وزیر مختار کشیش .
charge d'affaires
نایب وزیر مختار
semi independent
نیمه خود مختار
minister
وزیر مختار کشیش .
legations
ایلچی گری وزارت مختار
autonomic
<adj.>
خودکار
[ارادی]
[خود مختار]
legation
ایلچی گری وزارت مختار
v , series
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
The borrower is absolutely free to use the amount.
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
uptight
عصبی
abnerval
عصبی
twitchy
عصبی
neurotic
عصبی
engram
رد عصبی
nervelessness
بی عصبی
neural
عصبی
neurogram
رد عصبی
nervous
عصبی
overwrought
عصبی
keyed up
<idiom>
عصبی
on pins and needles
<idiom>
عصبی
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
Relax!
عصبی نشو!
neural network
شبکه عصبی
neural circuit
مدار عصبی
neural satiation
اشباع عصبی
neural reverbration
ارتعاش عصبی
nervelessly
از روی بی عصبی
nerve fibre
تار عصبی
lose temper
<idiom>
عصبی شدن
neuritis
التهاب عصبی
neuralgia
درد عصبی
nerve impulse
تکانه عصبی
neurofibril
تار عصبی
neurocyte
یاخته عصبی
nerve cell
سلول عصبی
nerve center
مرکز عصبی
nerve current
جریان عصبی
nerve deafness
کری عصبی
nerve path
گذرگاه عصبی
nerve cell
یاخته عصبی
neural lesion
ضایعه عصبی
neural induction
القای عصبی
neural conduction
رسانش عصبی
neural arc
قوس عصبی
nerve tissue
بافت عصبی
neuroplexus
شبکه عصبی
nerve plexus
شبکه عصبی
nerve block
وقفه عصبی
nerve ending
پایانه عصبی
nerves
رشته عصبی
neural discharge
تخلیه عصبی
neuron
یاخته عصبی
willies
حمله عصبی
interneural
داخل عصبی
sweat bullets/blood
<idiom>
عصبی بودن
neural bond
پیوند عصبی
interneuron
داخل عصبی
shock
حمله عصبی
shocked
حمله عصبی
shocks
حمله عصبی
plexus
شبکه عصبی
anorexia nervosa
بی اشتهایی عصبی
neurons
یاخته عصبی
ganglion
غده عصبی
causalgia
سوزش عصبی
psychochemical agent
عامل عصبی
psychochemical agent
گاز عصبی
nerve
رشته عصبی
tenser
عصبی وهیجان زده
anorexic
مبتلا به بی اشتهایی عصبی
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
commissure
بافت عصبی رابط
tract
دسته تار عصبی
tracts
دسته تار عصبی
hysteria
هیستری حمله عصبی
preganglionic
قبل از عقده عصبی
neuroblast
یاخته رویانی عصبی
unipolar
سلولهای عصبی یک قطبی
neurogenic
دارای ریشه عصبی
neuromuscular coordination
هماهنگی عصبی- عضلانی
jittery
وحشت زده و عصبی
tense
عصبی وهیجان زده
tensing
عصبی وهیجان زده
tensest
عصبی وهیجان زده
tenses
عصبی وهیجان زده
tensed
عصبی وهیجان زده
bradyarthria
کندگویی عصبی- ماهیچه یی
neurotransmitter
انتقال دهنده عصبی
neurotic
دچار اختلال عصبی
parabiosis
وقفه رسانش عصبی
nerve agent
عامل شیمیایی عصبی
reciprocal innervation
تحریک عصبی تقابلی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
neuropsychiatric
مرض روانی و عصبی
neuroptera
حشرات عصبی الجناح
discharge
شلیک عصبی تخلیه
on edge
<idiom>
خیلی عصبی وخشمگین
discharges
شلیک عصبی تخلیه
neuropath
دچار اختلالات عصبی
self goverment
خود داری حکومت خود مختار
neurocirculatory asthenia
ضعف عصبی- گردش خونی
tie up in knots
<idiom>
کسی را عصبی ونگران کردن
psychoneural parallelism
توازی نگری روانی- عصبی
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
preganglionic
وابسته به جلو عقده عصبی
oxime
ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
nervous
عصبی مربوط به اعصاب عصبانی
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
dendrite
شاخههای متعدد سلولهای عصبی
liminal
وابسته به مختصرترین تحریک عصبی
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
psychoneurotic
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
gray matter
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
parasympathetic
عمل کننده ماننددستگاه عصبی نباتی
neuromuscular
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
solar plexus
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
psychoneurosis
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
aeroneurosis
اختلالات عصبی فضانوردان در اثر تحریک وهیجان
nerve fascicle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
neuron
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
If you say that to her, you will be stirring up a hornet's nest.
اگر این حرف را به او بزنی، عصبی اش می کنی.
neurons
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
limen
کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
to work oneself up
به کسی
[چیزی]
خو گرفتن
[و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
subliminally
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
subliminal
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
to get worked up
به کسی
[چیزی]
خو گرفتن
[و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
cingulum bundle
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
neural net
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
parkinsonism
اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com