Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
pistolgraph |
دستگاه عکس فوری |
|
|
Other Matches |
|
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
acute <adj.> |
فوری |
snap shot |
فوری |
prompt |
فوری |
prompted |
فوری |
immediate <adj.> |
فوری |
prompts |
فوری |
instanter |
فوری |
urgently |
فوری |
instantaneous <adj.> |
فوری |
posthaste |
فوری |
intuitive <adj.> |
فوری |
spot |
فوری |
spots |
فوری |
spontaneous |
فوری |
urgent |
فوری |
sudden |
فوری |
unintermediate <adj.> |
فوری |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
prompt payment |
پرداخت فوری |
emergency priority |
تقدم فوری |
immediate action |
عملیات فوری |
scram |
فوری رفتن |
scrams |
فوری رفتن |
inst |
مخفف فوری |
spot test |
ازمایش فوری |
cash spot |
نقد فوری |
cash prompt |
نقد فوری |
emergency care |
مراقبتهای فوری |
speedy trial |
دادرسی فوری |
urgent priority |
تقدم فوری |
prompt delivery |
تحویل فوری |
prompt deployment |
گسترش فوری |
pistolgraph |
عکس فوری |
real time |
بازده فوری |
snap shooter |
عکاس فوری |
instantaneous photograph |
عکس فوری |
immediate message |
پیام فوری |
hasty |
عجولانه فوری |
instantaneous reaction |
واکنش فوری |
immediate mission |
تک فوری هوایی |
snapshot |
عکس فوری |
immediate memory |
حافظه فوری |
snap shot |
عکس فوری |
snapshots |
عکس فوری |
immediate |
خیلی فوری |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
the letter is urgent |
نامه فوری است |
snapshoot |
تیر فوری انداختن |
I need them urgently. |
من آنها را فوری میخواهم. |
ready service |
اماده به استفاده فوری |
snap shot |
عکس فوری گرفتن |
upsurge |
قیام فوری وناگهانی |
payable immediately |
قابل پرداخت فوری |
snapshoot |
عکس فوری گرفتن |
red alerts |
آژیر خطر فوری |
snapping |
گرفتن عکس فوری |
snaps |
گرفتن عکس فوری |
immediate action |
عکس العمل فوری |
immediate addressing |
ادرس دهی فوری |
snap report |
گزارش فوری یا انی |
quick set |
گرفتن فوری بتن |
snap |
گرفتن عکس فوری |
red alert |
آژیر خطر فوری |
snapped |
گرفتن عکس فوری |
immediate mission |
ماموریت فوری هوایی |
exigent |
محتاج به اقدام یا کمک فوری |
To demand prompt payment. |
تقاضای پرداخت فوری کردن |
tea bags |
پاکت محتوی چای فوری |
tea bag |
پاکت محتوی چای فوری |
spot price |
قیمت برای فروش فوری |
Please reply as a matter of urgency. |
لطفا فوری پاسخ دهید. |
to stop cold something |
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن |
emergencies |
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی |
emergency |
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
This company guarantees prompt delivery of goods. |
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید |
emergencies |
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار |
A rapid response would be appreciated. |
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی] |
emergency |
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار |
spot sale |
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله |
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> |
فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره] |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
inquiry processing |
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان |
reflex force |
نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
readout |
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی |
dead line |
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
accelerating pump |
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
units |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
unit |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
dot |
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود |
dotting |
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود |
automatic search jammer |
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار |
computer controlled machine |
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی |
direct access storage device |
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
spot report |
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی |
which transponder |
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است |
intercept receiver |
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی |
insulation testing apparatus |
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی |
column grinder |
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی |
telephone repeater |
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی |
laser linescan |
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری |
survey meter |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی |
preset vector |
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب |
traversing mechanism |
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت |
declination constant |
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه |
call mission |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
emergency |
خیلی خیلی فوری |
emergencies |
خیلی خیلی فوری |
moving iron instrument |
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان |
devices |
دستگاه |
apparatus |
دستگاه |
device |
دستگاه |
nervous systems |
دستگاه پی |
nervous system |
دستگاه پی |
utensils |
دستگاه |
utensil |
دستگاه |
instrument |
دستگاه |
appurtenance |
دستگاه |
systems |
دستگاه |
system |
دستگاه |
plants |
دستگاه |
plant |
دستگاه |
teams |
یک دستگاه |
team |
یک دستگاه |
device code |
کد دستگاه |
unit |
دستگاه |
machines |
دستگاه |
appliance |
دستگاه |
organ system |
دستگاه |
units |
یک دستگاه |
units |
دستگاه |
machined |
دستگاه |
machine |
دستگاه |
unit |
یک دستگاه |
mechanism |
دستگاه |
installation |
دستگاه |
set |
دستگاه |
sets |
دستگاه |
mechanisms |
دستگاه |
setting up |
دستگاه |
installations |
دستگاه |
appliances |
دستگاه |
equipment |
دستگاه |
device cluster |
گروه دستگاه |
thermoscope |
دستگاه گرمابین |
system of forces |
دستگاه نیروها |
triclinic system |
دستگاه سه شیب |
three unit electrical system |
دستگاه سه برقی |
three wire system |
دستگاه سه سیمی |
transfer machine |
دستگاه انتقال |
drilling machine |
دستگاه مته |
transmission system |
دستگاه انتقالی |
recording instrument |
دستگاه ضبط |
cyclostat |
دستگاه چرخش |
cyclon |
دستگاه غبارگیر |
two unit system |
دستگاه دو برقی |
crystal system |
دستگاه بلور |
tester |
دستگاه ازمایش |
illuminator |
دستگاه روشنایی |
drill press |
دستگاه مته |
dedicated device |
دستگاه اختصاصی |
double v machine |
دستگاه ورق خم کن |
guns |
دستگاه تزریق |
synchronous device |
دستگاه همزمان |
time delay device |
دستگاه تاخیردار |
respiratory system |
دستگاه تنفسی |
synchronous device |
دستگاه همگام |
apparatus |
الت دستگاه |
drawing device |
دستگاه ترسیمه |
gun |
دستگاه تزریق |