Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
appendage
دستگاه فرعی
appendages
دستگاه فرعی
Search result with all words
subassembly
قسمت فرعی دستگاه
telephone extension set
دستگاه تلفن فرعی
Other Matches
subspecies
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
stbtitle
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
sublease
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
succursal
فرعی
derivatives
فرعی
subalterns
فرعی
subaltern
فرعی
derivative
فرعی
spillover effect
اثر فرعی
minor
فرعی
ancillary
فرعی
sub dam
سد فرعی
incidents
فرعی
incident
فرعی
lateral
فرعی
adverse reaction
اثر فرعی
min
فرعی
secondary effect
اثر فرعی
fall-out
[side effect]
اثر فرعی
adjuncts
فرعی
byeffect
اثر فرعی
adjunct
فرعی
by-effect
اثر فرعی
petty
فرعی
half deck
پل فرعی
subsidiary
فرعی
tributaries
فرعی
inferiors
فرعی
by
فرعی
inferior
فرعی
accessory
فرعی
second class
فرعی
extrinsic
فرعی
branch lines
خط فرعی
secondary
فرعی
tributary
فرعی
accessorial
فرعی
subsidiaries
فرعی
branch line
خط فرعی
side issues
مسئله فرعی
accessory nerve
عصب فرعی
intercardinal headings
جهات فرعی
an off street
کوچه فرعی
side issues
موضوع فرعی
side issue
مسئله فرعی
subcommittee
کمیسیون فرعی
subcommittees
کمیته فرعی
subcommittees
کمیسیون فرعی
inset
نقشه فرعی
secondary stairs
پلکان فرعی
side issue
موضوع فرعی
insets
نقشه فرعی
intercardinal points
جهات فرعی
lay shaft
میله فرعی
secondary markets
بازارهای فرعی
secondary port
بندر فرعی
episode
داستان فرعی
side dish
غذاهای فرعی
alternate position
موضع فرعی
secondary stress
خستگی فرعی
secondary position
موضع فرعی
accessory substances
مواد فرعی
affluent
رود فرعی
sideshow
نمایش فرعی
alternative airfield
فرودگاه فرعی
episodes
داستان فرعی
sideshows
نمایش فرعی
radicle
فرعی نازک
link road
راه فرعی
side effects
اثرات فرعی
subcommittee
کمیته فرعی
sidetrack
جاده فرعی
subcontracting
قرارداد فرعی
subcontracted
قرارداد فرعی
subcontract
قرارداد فرعی
subdivision
بخش فرعی
subdivisions
بخش فرعی
second fiddle
شخص فرعی
annex
شعبه فرعی
annexes
شعبه فرعی
annexing
شعبه فرعی
subsidiaries
متمم فرعی
subsidiary
متمم فرعی
extraneous
تصادفی فرعی
overtone
صدای فرعی
subcontracts
قرارداد فرعی
annexe
ساختمان فرعی
minor arts
هنرهای فرعی
minor constituent
عنصر فرعی
minor elements
عناصر فرعی
sidetracked
جاده فرعی
minor league
لیگ فرعی
nervus accessorius
عصب فرعی
overtones
صدای فرعی
rootlet
ریشه فرعی
lay-shaft
میله فرعی
jamb-shaft
ستون فرعی
accessory
دعوای فرعی
accessory
لوازم فرعی
side effect
اثر فرعی
side-effect
اثر فرعی
by-product
محصول فرعی
subcultures
کشت فرعی
subcultures
فرهنگ فرعی
by-products
محصول فرعی
subculture
فرهنگ فرعی
extension
تلفن فرعی
extensions
تلفن فرعی
adjuncts
صفت فرعی
side-effects
اثر فرعی
bypass
مسیر فرعی
bypassed
مسیر فرعی
bypasses
مسیر فرعی
bypassing
مسیر فرعی
retort tar
قطران فرعی
corollaries
نتیجه فرعی
corollary
نتیجه فرعی
subsection
قسمت فرعی
subsections
قسمت فرعی
adjunct
صفت فرعی
municipal road
راه فرعی
consequent pole
قطب فرعی
sub contractor
پیمانکار فرعی
coproduct
محصول فرعی
sub network
شبکه فرعی
underplot
داستان فرعی
pseudocarp
میوه فرعی
probative
حقایق فرعی
cotype
نوعی فرعی
sub sector
بخش فرعی
sub station
پست فرعی
subagency
نمایندگی فرعی
token money
پول فرعی
stop street
خیابان فرعی
colonnette
ستون فرعی
byway
راه فرعی
by path
جاده فرعی
spur track
جاده فرعی
by product
فراورده فرعی
by product
محصول فرعی
by product
نتیجه فرعی
by product material
فراورده فرعی
by way
راه فرعی
by work
کار فرعی
byname
اسم فرعی
byroad
جاده فرعی
byways
راه فرعی
tine
شاخ فرعی
floor jack
اهرم فرعی
diverticulum
جاده فرعی
dixings
ارایشهای فرعی
dog leg
شاخه فرعی
subinterval
فاصله فرعی
subspace
فضای فرعی
submenu
منوی فرعی
suborder
راسته فرعی
extension
شماره فرعی
sugroup
دسته فرعی
substrate
شکل فرعی
subharmonic
هماهنگ فرعی
subgenus
تیره فرعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com