Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
jar ram molding machine
دستگاه قالبریزی حرفهای
Other Matches
hand operated molding machine
دستگاه قالبریزی دستی
loam molding
قالبریزی شنی
hand molding shop
قالبریزی دستی
hand molding
قالبریزی دستی
dry sand molding
قالبریزی ماسهای خشک
jar ramming method
روش ضربهای قالبریزی
pro
حرفهای
pro-
حرفهای
lifetimes
حرفهای
lifetime
حرفهای
occupational
حرفهای
professional
حرفهای
professionals
حرفهای
malpractices
کژکاری حرفهای
training school
اموزشگاه حرفهای
big words
حرفهای گنده
vocation
پیشهای حرفهای
trade schools
مدرسه حرفهای
vocations
پیشهای حرفهای
jargon
زبان حرفهای
malpractice
کژکاری حرفهای
bailsman
ضامن حرفهای
extra professional
خارج حرفهای
pillow talk
حرفهای خصوصی
vocational education
اموزش حرفهای
vocational school
اموزشگاه حرفهای
semipro
نیمه حرفهای
hit man
آدم کش حرفهای
occupation disease
امراض حرفهای
hit men
آدم کش حرفهای
sweet nothings
حرفهای عاشقانه
trade school
مدرسه حرفهای
technological
حرفهای صنعتی
hoofer
رقاص حرفهای
technologically
حرفهای صنعتی
professional misconduct
اشتباه حرفهای
professional code
ضوابط حرفهای
prizefighter
بوکسور حرفهای
professionalism
ورزش حرفهای
professional status
پایگاه حرفهای
gladiator
بوکسور حرفهای
gladiators
بوکسور حرفهای
old wives' tales
حرفهای خاله زنکی
A lot of trite ( trivialities ) .
حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
association for women in computing
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
jockeys
اسب سوار حرفهای
jockey
اسب سوار حرفهای
all pro
تیم ستارههای حرفهای
miliaman
سرباز حرفهای یاپیمانی
divisions
اتحادیه باشگاههای حرفهای
laymen
شخص غیر حرفهای
lays
غیر حرفهای عامی
lay
غیر حرفهای عامی
professional workstation
ایستگاه کار حرفهای
division
اتحادیه باشگاههای حرفهای
pro shop
فروشگاه باشگاه حرفهای
layman
شخص غیر حرفهای
old wives' tale
حرفهای خاله زنکی
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to i. from somebodies words
از حرفهای کسی استنباط کردن
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
ranker
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
That is unmitigated nonsense.
این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
pro am
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
peizefight
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
toured
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanished
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tour
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanish
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tours
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanishes
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
touring
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
dilettantism
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
Eavesdrop
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
first class cricket
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
association for computing machinery
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
practitioners
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
afcet
la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
polytechnic
چند رشتهای چند حرفهای
polytechnics
چند رشتهای چند حرفهای
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
utensil
دستگاه
mechanisms
دستگاه
utensils
دستگاه
machine
دستگاه
system
دستگاه
instrument
دستگاه
nervous system
دستگاه پی
machined
دستگاه
equipment
دستگاه
machines
دستگاه
team
یک دستگاه
teams
یک دستگاه
device
دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
plant
دستگاه
plants
دستگاه
installations
دستگاه
installation
دستگاه
device code
کد دستگاه
devices
دستگاه
mechanism
دستگاه
apparatus
دستگاه
systems
دستگاه
set
دستگاه
appliance
دستگاه
organ system
دستگاه
setting up
دستگاه
units
دستگاه
units
یک دستگاه
unit
دستگاه
unit
یک دستگاه
sets
دستگاه
appurtenance
دستگاه
appliances
دستگاه
nervous systems
دستگاه عصبی
telegraph apparatus
دستگاه تلگراف
binary device
دستگاه دو حالته
nervous system
دستگاه عصبی
triclinic system
دستگاه سه شیب
control gear
دستگاه کنترل
device dependent
وابسته به دستگاه
double column machine
دستگاه دو ستونی
storage device
دستگاه ذخیره
fifth column
دستگاه جاسوسی
psychic apparatus
دستگاه روانی
dividing attachment
دستگاه مقسم
drill press
دستگاه مته
drilling machine
دستگاه مته
sequential device
دستگاه ترتیبی
carpenter's bench
دستگاه نجاری
device driver
محرک دستگاه
display device
دستگاه نمایش
robot
دستگاه خودکار
appendages
دستگاه فرعی
appendage
دستگاه فرعی
curlers
دستگاه فرزنی
double v machine
دستگاه ورق خم کن
gasifying apparatus
دستگاه تبخیر
puller
دستگاه کشش
prime mover
دستگاه محرک
prime movers
دستگاه محرک
shock inducer
دستگاه ضربه زن
punching machine
دستگاه پانچ
curler
دستگاه فرزنی
drawing device
دستگاه ترسیمه
robots
دستگاه خودکار
bistable device
دستگاه دوپایا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com