Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
paint roller mill
دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
Other Matches
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
scrub
مالش
scrubbed
مالش
scrubbing
مالش
frictions
مالش
scrubs
مالش
frottage
مالش
friction
مالش
gnawing
مالش
chafes
مالش دادن
scumble
مالش مختصر
chafe
مالش دادن
frictions
مالش اختلاف
attrition
مالش خراش
friction
مالش اختلاف
coefficient of friction
ضریب مالش
magnetic friction
مالش مغناطیسی
chafing
مالش دادن
angle of friction
زاویه مالش
rubdown
مالش سریع بدن
to rub sore
از مالش زیادزخم کردن
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
tribometer
مالش سنج سایش ازما
internal friction
مالش درونی سایش داخلی
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
hydro-electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electrostatic charge
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
wellhead
سر دیوار
wall
دیوار
enclosure wall
دیوار بر
coping
سر دیوار
face wall
دیوار بر
cope
سر دیوار
walls
دیوار
counter-scrap
دیوار
walls have ears
دیوار
alignment frontage
بر دیوار
f. with the woll
دیوار
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
curtains
دیوار
bulkheads
دیوار
bulwark
دیوار
fences
دیوار
fence
دیوار
bulkhead
دیوار
partitions
دیوار
partition
دیوار
bulwarks
دیوار
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
outwall
دیوار بیرونی
guide bank
دیوار هادی سد
gravity wall
دیوار وزنی
weephole
راه اب در دیوار
weephole
ابرو دیوار
enclosure
دیوار حصارکشی
retaining wall
دیوار ضامن
retaining wall
دیوار حائل
render a wall
استرکشی دیوار
outer wall
دیوار خارجی
rear wall
دیوار پشت
sonic boom
دیوار صوتی
sonic booms
دیوار صوتی
quay wall
دیوار بارانداز
enclosures
دیوار حصارکشی
front wall
دیوار جلو
niches
تو رفتگی در دیوار
gable wall
دیوار سنتوری
gable wall
دیوار لچکی
embankment
دیوار خاکی
coping
قرنیس دیوار
embankments
دیوار خاکی
mural
دیوار نما
murals
دیوار نما
quay
دیوار ساحلی
quays
دیوار ساحلی
panel wall
اگین دیوار
partition wall
دیوار تیغه
abutment
دیوار پشتیبان
load bearing wall
دیوار باربر
niche
تو رفتگی در دیوار
one brick wall
دیوار یک اجره
party walls
دیوار مشترک
party wall
دیوار مشترک
tow brick wall
دیوار دو اجری
tow brick wall
دیوار دواجره
mason up
ساختن دیوار
cavity walls
دیوار صندوقهای
cavity walls
دیوار دو جداره
load bearing wall
دیوار حمال
the pictures on the wall
ی روی دیوار
inwall
دیوار گرفتن
key wall
دیوار اب بند
thickness of a wall
کلفتی دیوار
thickness of a wall
ضخامت دیوار
cavity wall
دیوار صندوقهای
cavity wall
دیوار دو جداره
petard
بمب دیوار کن
cordons
سرپوش دیوار
cordon
سرپوش دیوار
vallation
دیوار خاکی
wall insulator
عایق دیوار
seawall
دیوار یا سد دریایی
wall lining
پوشش دیوار
sea dike
دیوار ساحلی
wall lining
اندود دیوار
wall opening
روزنه دیوار
wall paint
رنگ دیوار
posters
دیوار کوب
poster
دیوار کوب
non bearing wall
دیوار تیغه
spine wall
دیوار اساسی
sleeper wall
دیوار کرسی
sidewall
دیوار پهلویی
side wall
دیوار پهلویی
shear wall
دیوار برشی
non load bearing wall
دیوار تیغه
septate
دیوار دار
interior wall
دیوار داخلی
batter of a wall
شیب دیوار
batter of a wall
میل دیوار
cranny
شکاف دیوار
dike
دیوار مانع
load-bearing
دیوار باربر
load-bearing wall
دیوار حمال
lie-by
تو رفتگی دیوار
decorated wall
دیوار تزیینی
bearing wall
دیوار باربر
curtain wall
دیوار پردهای
cobwall
دیوار کاهگلی
cross wall
دیوار همبر
clay wall
دیوار چینه
cut off
دیوار اببند
cut off wall
دیوار جداکننده
bearing wall
دیوار بارگیر
conservative wall
دیوار باغچه
counterfort
دیوار تقویتی
counterfort
دیوار تکیه
batter of wall
میل دیوار
an interstice in a wall
ترک در دیوار
dwarf wall
دیوار نیمه
bay
فرورفتگی دیوار
bailey
دیوار بیرونی
partitions
دیوار تیغه
hollow walls
دیوار دو جداره
partition
دیوار تیغه
common wall
دیوار مشترک
allering
کنگره دیوار
walls
تیغه کشیدن دیوار
wailing wall
دیوار قدیمی اورشلیم
backboard
دیوار تمرین تنیس
non load bearing wall
دیوار بار نبر
coping of a wall
قرنیس روی دیوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com