Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
laryngoscope
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
Other Matches
rhinoscopy
معاینه بینی و حنجره
roentgenoscope
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
flame cultivator
دستگاه مخصوص سوزاندن علف
public address system
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
acrometer
دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
public address systems
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
rougher
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
rotometer
دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
rotameter
دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
aerocartograph
دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
jars
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred
این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
larynxes
حنجره
larynx
حنجره
laryngoscopy
حنجره بینی
laryngology
حنجره شناسی
larynges
حنجره حنجر
rhinolaryngology
بینی و حنجره شناسی
glottal
وابسته بدهانه حنجره
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
access mechanism
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
laryngitis
اماس خشک نای التهاب حنجره
glottis
دهانه حنجره فاصله بین تارهای صوتی
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
inspect
معاینه
inspection
معاینه
observations
معاینه
observation
معاینه
inspected
معاینه
observantion
معاینه
examination
معاینه
inspecting
معاینه
inspects
معاینه
examinations
معاینه
palpate
معاینه بساوشی
palpation
معاینه با دست
palp
معاینه بساوشی
mental examination
معاینه روانی
otoscopy
معاینه گوش
seach
معاینه کردن
to see eye to eye
معاینه دیدن
inspection
بازدید معاینه
psychiatric examination
معاینه روانپزشکی
observing
معاینه کردن
examinations
رسیدگی معاینه
examinations
معاینه کردن
examinations
بازرسی معاینه
examination
معاینه کردن
examination
بازرسی معاینه
radiographic inspection
معاینه رونتگن
postmortem
معاینه پس از مرگ
observes
معاینه کردن
examination
رسیدگی معاینه
visits
مسافرت معاینه
visited
مسافرت معاینه
visit
مسافرت معاینه
site inspection
معاینه محل
observe
معاینه کردن
observed
معاینه کردن
retinoscopy
معاینه شبکیه
gastroscopy
معاینه معده
auscultate
معاینه کردن
checkup
معاینه عمومی
check up
معاینه کردن
look over
معاینه کردن
tested
معاینه کردن
tests
معاینه کردن
abdominoscopy
معاینه شکم
test
معاینه کردن
observation
معاینه وبررسی کردن
introspectively
بطریق معاینه نفس
observations
معاینه وبررسی کردن
ophthalmoscopy
معاینه چشم و شبکیه
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
super visum corporis
گزارش معاینه جسد
Adam's apples
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
proctoscope
الت معاینه روده راست
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
hepatoscopy
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
tromsillumination
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
gastroscope
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
ophthalmoscope
اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
radiographic inspection
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
examine
بازرسی کردن معاینه کردن
to see into
تحقیق کردن معاینه کردن
go over
<idiom>
تست کردن ،معاینه کردن
examining
بازرسی کردن معاینه کردن
examines
بازرسی کردن معاینه کردن
examined
بازرسی کردن معاینه کردن
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
postmortem
پس از مرگ معاینه پس از مرگ
franchises
حق مخصوص
particular
مخصوص
specific
مخصوص
franc
حق مخصوص
particulars
مخصوص
franchise
حق مخصوص
especial
مخصوص
francs
حق مخصوص
favourites
مخصوص
favourite
مخصوص
extra special
مخصوص
specifics
مخصوص
favorites
مخصوص
vest pocket
مخصوص
special
مخصوص
parts peculiar
قطعات مخصوص
specific gravities
وزن مخصوص
marque
مدل مخصوص
marque
علامت مخصوص
maid in waiting
پیشخدمت مخصوص
terminologies
اصطلاح مخصوص
terminology
اصطلاح مخصوص
valetdechambre
پیشخدمت مخصوص
game
کامپیوتر مخصوص
low resistivity
مقاومت مخصوص کم
density
جرم مخصوص
proper
مخصوص مقتضی
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
specific gravity
ورن مخصوص
specific gravities
ورن مخصوص
densities
جرم مخصوص
unit weight
وزن مخصوص
special session
جلسه مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
special corrections
تصحیحات مخصوص
idiosyncrasies
حال مخصوص
favorite
مخصوص سوگلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com