Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
comparative gage
دستگاه مقایسه کننده
Other Matches
comparator
مقایسه کننده
table comparator
مقایسه کننده نوارها
tape comparator
مقایسه کننده نوار
The comparison is misleading
[flawed]
.
مقایسه گمراه کننده
[ ناقص ]
است.
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
DTMF
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to contrast
[with]
مقایسه کردن با
[برابرکردن برای مقایسه]
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
cooler
دستگاه خنک کننده
synchronizer
دستگاه همزمان کننده
arming system
دستگاه مسلح کننده
pulverizer
دستگاه پودر کننده
spreader
دستگاه پخش کننده شن
blasting machine
دستگاه پاک کننده
multiplier
دستگاه تقویت کننده
actuator
دستگاه مسلح کننده
grouter
دستگاه متراکم کننده سیمان
smoothing rolls
دستگاه نورد نرم کننده
acetylator
دستگاه استیل دار کننده
maximum recording attachment
دستگاه ضبط کننده حداکثر
edging machine
دستگاه خم کننده لبه فلزات
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
radiant
دستگاه پخش کننده حرارت
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
card sorter
دستگاه مرتب کننده کارت
double v machine
دستگاه دولا کننده ورق
cooler
کولر دستگاه خنک کننده
dosing machine
دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
fatigue testing machine
دستگاه ازمایش کننده خستگی
pacemakers
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
dash pot
دستگاه کند کننده حرکت میراگر
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
pacemaker
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
lat machine
دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
foam type fire extinguisher
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
detector crayon
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
pointer
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
spoiler
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
pointers
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
MIDI sequencer
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
comparison
مقایسه
analogy
مقایسه
analogies
مقایسه
collations
مقایسه
resemblance
مقایسه
collation
مقایسه
comparisons
مقایسه
datum line
خط مقایسه
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
frequency comparison
مقایسه فرکانس
incomparable
مقایسه ناپذیر
even parity
مقایسه زوج
compares
مقایسه کردن
analogous
قابل مقایسه
to draw comparisons
مقایسه کردن
compared
مقایسه کردن
incomparable
غیرقابل مقایسه
comparableness
قابلیت مقایسه
datum
سطح مقایسه
assimilatc
مقایسه نمودن
cf
مقایسه شود
compare
مقایسه کردن
odd parity
مقایسه فرد
comparing
مقایسه کردن
parity error
خطای مقایسه
contrasted
مقایسه کردن
contrasting
مقایسه کردن
contrasts
مقایسه کردن
incomparability
مقایسه ناپذیری
comparison
روش مقایسه
comparatively
بطور مقایسه
comparisons
روش مقایسه
to make comparisons
مقایسه کردن
refrence
مبنای مقایسه
incommensurable
مقایسه ناپذیر
parity bit
بیت مقایسه
no parity
عدم مقایسه
parity checking
بازبینی مقایسه
parity error
غلط مقایسه
comparison operator
عملگر مقایسه
logical comparison
مقایسه منطقی
contrast
مقایسه کردن
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
comparative philology
علم مقایسه زبانها
comparably
بطور قابل مقایسه
between
دربین درمقام مقایسه
A comparison of theory and practice.
مقایسه ای از نظری و عمل.
measure
مقایسه کردن سنجش
a comparison of the brain to a computer
مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
comparator
وسیله انجام مقایسه
by comparison
وقتی مقایسه می شوند
to bear comparison with
قابل مقایسه بودن با
paired comparisons method
روش مقایسه جفتی
incomparably
بطور غیرقابل مقایسه
to compare oppsites
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
a beauty and an elegance beyond
[ without]
compare
زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
to stand comparison with
قابل مقایسه بودن با
incomparability
غیر قابل مقایسه
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
a comparison of men's salaries with those of women
مقایسه حقوق مردان با زنان
not a patch on
به هیچ طرف مقایسه نیست با
comparable
قابل مقایسه مانند کردنی
relational database management system
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
comparable
قابلیت مقایسه قیاس پذیر
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
to drow a p between two
دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
parity error
اشتباه مقایسه خطای توازن
proportions
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
VBScript
مقایسه شود با JAVA SCRIPT
document comparison utility
برنامه کمکی مقایسه مدارک
That's a poor comparison.
این مقایسه ای نا مناسب است.
priorities
اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
relational database
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
priority
اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
proportion
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cost effectiveness
سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
Today's weather is mild by comparison.
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
job
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
a comparison between European and Japanese schools
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
to be out of all proportion to something
غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
jobs
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
collate
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
Comparison with other countries is extremely interesting.
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
collated
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Participation rates are low compared to international standards.
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
collating
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Dhrystone benchmark
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
vertical
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
local area network
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
benchmarks
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmark
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
spellcheck
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
phosphor
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator.
هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
pair exchange sorting algorithm
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
doubled up
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activities
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com