Total search result: 201 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
gas indicator |
دستگاه نشان دهنده مقدار گاز |
|
|
Other Matches |
|
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
indicator |
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده |
plus signs |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
plus sign |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
plus |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
frequency indicator |
دستگاه نشان دهنده فرکانس |
oscilloscope |
دستگاه نشان دهنده امواج |
episcope |
دستگاه نشان دهنده تصاویر |
voltage indicator |
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی |
most significant bit |
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است . |
Manchester coding |
نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت |
attitude indicator |
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب |
air hose coupling |
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد |
oscilloscope |
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج |
altitude azimuth |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
reverberation index |
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی |
system indicator |
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز |
line route map |
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه |
incremental computer |
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد |
discretionary |
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود |
poniter |
نشان دهنده نشان گیرنده |
flags |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
flag |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
indicant |
نشان دهنده |
indicative |
نشان دهنده |
indicator |
نشان دهنده |
demonstrators |
نشان دهنده |
demonstrator |
نشان دهنده |
ended |
کد نشان دهنده انتهای خط |
counting balance |
ترازوی نشان دهنده |
ring indicator |
نشان دهنده حلقه |
ends |
کد نشان دهنده انتهای خط |
end |
کد نشان دهنده انتهای خط |
illustrators |
نشان دهنده تصویر کش |
illustrator |
نشان دهنده تصویر کش |
resilient |
نشان دهنده فنری |
receiver |
دستگاه خوراک دهنده |
receivers |
دستگاه خوراک دهنده |
jointer |
دستگاه اتصال دهنده |
msb |
بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده . |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
adumbrant |
نشان دهنده طرح مختصرازچیزی |
end |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
taximeter |
نشان دهنده کرایه تاکسی |
indicator |
عقربه یاصفحه نشان دهنده |
status board |
تابلوی نشان دهنده وضعیت |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
oil gage |
عقربه نشان دهنده روغن |
control flag |
پرچم نشان دهنده دستورات |
frequency discriminator |
دستگاه تشخیص دهنده فرکانس |
audio response device |
دستگاه جواب دهنده سمعی |
isobar |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
to be on top of the world |
تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی] |
to feel on top of the world |
تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی] |
external indicator |
نشان دهنده وضع خارجی وسیله |
situation map |
نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ |
escape character |
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد |
isobars |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
boundary disclaimer |
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه |
bathymetric contour |
میزان منحنیهای نشان دهنده عمق |
station bill |
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل |
regulatory signs |
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها |
isobare |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
quasi- |
که نشان دهنده تعداد دستورات است |
gauges |
اندازه گیر عقربه نشان دهنده |
radix |
عدد نشان دهنده اعشار صحیح |
gauged |
اندازه گیر عقربه نشان دهنده |
gauge |
اندازه گیر عقربه نشان دهنده |
responsor |
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی |
markers |
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی |
colon |
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است |
heads up display |
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی |
colons |
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است |
marker |
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی |
drift signal |
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو |
azimuth equidistant projection |
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما |
arithmetic |
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است . |
azimuth micrometer |
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما |
position buoy |
بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی |
stepped motor |
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد |
compliance index |
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی |
mark |
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است |
deictic |
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده |
mark |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
attitude gyro |
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند |
zmarker beacon |
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها |
marks |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
arrow head |
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد |
marks |
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است |
earths |
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
earth |
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
end |
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده |
end |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
ends |
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
ended |
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده |
drift float |
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
indicator |
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه |
graphic |
داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است . |
zeroes |
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است |
fields |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
zero |
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است |
fielded |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
field |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
zeros |
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است |
centrifugal moisture equivalent |
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود |
colons |
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست |
ended |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
end |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
scorecards |
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف |
layer tints |
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما |
ends |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
colon |
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست |
scorecard |
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف |
boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
paragraph |
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است |
paragraphs |
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است |
connective |
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود |
earths |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
earth |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
page |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
pages |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
paged |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
pointer |
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری |
pointers |
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری |
unit cell |
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد |
elevator |
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد |
elevators |
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد |
card |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
cards |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
decimal |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
decimals |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
cabin pressure altimeter |
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین |
position light |
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
question marks |
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند |
question mark |
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند |
parts explosion |
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
lool |
لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.] |
resilience |
درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.] |
fallout contours |
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی |
vertical scale |
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
azimuth indicator |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
landmarks |
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین |
landmark |
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین |
setting up |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
sets |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
set |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
operating slide |
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده |
tabled |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tabling |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
table |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tables |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
fm |
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation |
biquinary notation |
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود |
quantity equation |
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است |
trimmer |
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز |
Afshan [all-over pattern] |
طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود] |
defaults |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaulting |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
default |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaulted |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
paasche price index |
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری |
target indicator |
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
puncuation |
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود |
bailer |
امانت دهنده کفیل دهنده |
catalysts |
تشکیلات دهنده سازمان دهنده |
catalyst |
تشکیلات دهنده سازمان دهنده |
exhibitors |
نمایش دهنده ارائه دهنده |
extender |
توسعه دهنده ادامه دهنده |
conglutinative |
التیام دهنده جوش دهنده |
exhibiter |
نمایش دهنده ارائه دهنده |
exhibitor |
نمایش دهنده ارائه دهنده |
bailor |
امانت دهنده کفیل دهنده |
garter |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
garters |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
silver star |
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی |
scarry |
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم |
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
dosages |
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو |
dosage |
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |