English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
synchronous device دستگاه همگام
Other Matches
concordant همگام
synchronous همگام
running mates اسب همگام
synchronous system سیستم همگام
running mate اسب همگام
mainlining همگام بااکثریت
mainlines همگام بااکثریت
mainlined همگام بااکثریت
mainline همگام بااکثریت
covariation تغییر همگام
synchronous transmission مخابره همگام
resonance حالت همگام
async غیر همگام
resonances حالت همگام
sync کاراکتر همگام
synchronous operation عمل همگام
sync character کاراکتر همگام
synchronized همگام شده
parallelling همگام قرینه
parallels همگام قرینه
parallelled همگام قرینه
synchro همگام ساز
synchronizer همگام کننده
synchronous computer کامپیوتر همگام
parallel همگام قرینه
paralleled همگام قرینه
paralleling همگام قرینه
synchronous machine ماشین همگام
synchronous circuit مدار همگام
synchronous multiplexor تسهیم کننده همگام
tape synchronizer همگام کننده نوار
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
synchronous data link control کنترل پیوند دادهای همگام
stdm SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
In the fullness lf time . به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
utensils دستگاه
unit یک دستگاه
instrument دستگاه
unit دستگاه
units یک دستگاه
units دستگاه
device code کد دستگاه
nervous systems دستگاه پی
nervous system دستگاه پی
device دستگاه
systems دستگاه
system دستگاه
utensil دستگاه
devices دستگاه
apparatus دستگاه
plants دستگاه
plant دستگاه
teams یک دستگاه
team یک دستگاه
appurtenance دستگاه
installation دستگاه
setting up دستگاه
machine دستگاه
machines دستگاه
machined دستگاه
organ system دستگاه
appliances دستگاه
appliance دستگاه
installations دستگاه
sets دستگاه
set دستگاه
equipment دستگاه
mechanisms دستگاه
mechanism دستگاه
aerator دستگاه بخور
analog device دستگاه انالوگ
analog device دستگاه قیاسی
operating signal سیگنال دستگاه
low potential system دستگاه کم فشار
logic device دستگاه منطقی
air exhausting plant دستگاه خلاء
x ray apparatus دستگاه رونتگن
telegraphed دستگاه تلگراف
anaglyphoscope دستگاه ژرفانما
anaglyptoscope دستگاه ژرفانما
aerometeorograph دستگاه هوانگار
after burner دستگاه پس سوز
lymphatic system دستگاه لنفاوی
welding set دستگاه جوش
automatic machine دستگاه خودکار
limbic system دستگاه کناری
two unit system دستگاه دو برقی
triclinic system دستگاه سه شیب
lighting set دستگاه روشنایی
transmission system دستگاه انتقالی
overcurrent device دستگاه حفافت
papalism دستگاه پاپ
jointing plane رنده دستگاه
transfer machine دستگاه انتقال
passive device دستگاه منفعل
automatic controller دستگاه فرمان
robot دستگاه خودکار
anti interference device دستگاه ضد تداخل
water still دستگاه تقطیر اب
output device دستگاه خروجی
virtual machine دستگاه مجازی
armature winder دستگاه ارمیچرپیچ
vestibular system دستگاه دهلیزی
ventilatory system دستگاه تهویهای
asymmetric system دستگاه بی تقارن
link trainer دستگاه پروازاموز
asynchronous device دستگاه ناهمگام
orsat apparatus دستگاه رسا
audio device دستگاه سمعی
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
mimeograph دستگاه تکثیر
milling machine دستگاه فرز
mental apparatus دستگاه ذهن
mass storage device دستگاه تل انبارش
robots دستگاه خودکار
retort دستگاه تقطیر
retorts دستگاه تقطیر
device شعار دستگاه
devices شعار دستگاه
mapping device دستگاه نگاشت
appendages دستگاه فرعی
appendage دستگاه فرعی
mksa system دستگاه مکثا
automatic دستگاه خودکار
automatics دستگاه خودکار
monoclinic system دستگاه تک شیب
nervous system دستگاه عصبی
monocyclic system دستگاه تکدور
nervous systems دستگاه عصبی
fifth column دستگاه جاسوسی
prime mover دستگاه محرک
prime movers دستگاه محرک
curler دستگاه فرزنی
curlers دستگاه فرزنی
gun دستگاه تزریق
guns دستگاه تزریق
abel closed tester دستگاه ابل
abrasive cutting machine دستگاه برش
absorption apparatus دستگاه جذب
machine frame چارچوب دستگاه
machine foundation پایه دستگاه
idiot box <idiom> دستگاه تلوزیون
machine accessory متعلقات دستگاه
accept machine دستگاه پذیرنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com