Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
preference blank
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
Other Matches
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
trooping
افراد
troop
افراد
trooped
افراد
men
افراد
enlistedman
افراد
enlisted personnel
افراد
personnel
افراد
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
head counts
جمع افراد
service club
باشگاه افراد
equal status persons
افراد همپایه
roll call
نامیدن افراد
enlisted personnel
طبقه افراد
liberty men
افراد مرخصی
filler personnel
افراد جایگزینی
enlistee
افراد داوطلب
personnel status
وضع افراد
packed out
پر و مملو از افراد
platoons
جوخهء افراد
top-level
افراد عالیرتبه
platoon
جوخهء افراد
head count
جمع افراد
withindoors
افراد داخل
cognoscenti
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
category
طبقه افراد
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
commando
افراد نیروی مخصوص
morale
روحیه افراد مردم
dependents
افراد تحت تکفل
noncombatant
افراد غیر نظامی
favouritism
افراد مورد توجه
condemn
محکوم کردن افراد
family size
تعداد افراد خانواده
cimmerian
افراد کشور فلمات
condemning
محکوم کردن افراد
close station
افراد بدو مرخص
characterization
نوشتن بیوگرافی افراد
billet slip
لوحه اسکان افراد
billet slip
کارت محلهای افراد
bachelor quarters
منازل افراد مجرد
avast
افراد به جای خود
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
aptitude area
حیطه قابلیت افراد
commandos
افراد نیروی مخصوص
troops
افراد قسمتها سربازان
condemns
محکوم کردن افراد
part owners
افراد شریک المال
personnel monitoring
بازرسی بدنی از افراد
coachload
افراد سوار بر درشکه
transfer station
محل اعزام افراد
receptee
افراد مورد پذیرش
swallow one's pride
<idiom>
متواضع کردن افراد
transfer station
محل انتقال افراد
play the field
<idiom>
با افراد مختلفی قرارگذاشتن
rouse out
بیدار کردن افراد
the common wealth of learning
افراد اهل علم
target audience
افراد مورد نظر
personal error
خطاهای انفرادی افراد
special olympics
المپیک افراد استثنایی
posse comitatus
دسته افراد پلیس
top-level
توسط افراد عالیرتبه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
posse
دسته افراد پلیس جماعت
biographical information blank form
فرم پر نشده بیوگرافی افراد
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
posses
دسته افراد پلیس جماعت
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
charter
بین افراد دلالت کند
chartered
بین افراد دلالت کند
Applicants flooded in.
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Certain notorious ( dubious ) characters .
عده افراد معلوم الحال
assembly
محل بسیج افراد احتیاط
aptitude area
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
charters
بین افراد دلالت کند
chartering
بین افراد دلالت کند
whom it may concern
برای اطلاع افراد ذیربط
troop housing
کوی درجه داران یا افراد
biographical intelligence
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
huddling
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddled
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddle
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
life line
طناب اتصال افراد به یکدیگر
personal salute
تیر سلام برای افراد
lockstep
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
leatherneck
جزو افراد تفنگداران دریایی
intransit strenth
افراد در حال حرکت یا انتقال
IMA
قالب ها و خصوصیات افراد است
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
people sniffer
رادار کشف افراد دشمن
huddles
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
roll call
حاضر و غایب کردن افراد
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
CSE
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
oral trade test
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
lunatic fringe
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
intermarriage
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
atomistic evalution
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
oligopoly
تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
queueing
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
oligrachy
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
an infinite verb
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
zouave
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
pit crew
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
enlisted
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
queued
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
queue
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarried
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarrying
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
cyberspace
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
arrow head
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
automation
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
internee
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internees
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
speeches
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
speech
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
close corporation
شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
people sniffer
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
instructional computing
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
penalty kicker
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
shared
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
pressure cabin
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
photographic dosimetry
روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
frictional unemployment
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com