Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
deck	دستینه دسته
decked	دستینه دسته
decks	دستینه دسته
Other Matches
signature	دستینه
signatures	دستینه
binary deck	دستینه دودویی
card deck	دستینه کارت
longhand	دستینه تمام نویسی
holographs	سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph	سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sort	دسته دسته کردن
shoals of people	دسته دسته مردم
assort	دسته دسته شدن
trooping	دسته دسته شدن
sorts	دسته دسته کردن
trooped	دسته دسته شدن
sorted	دسته دسته کردن
in detail	مفصلا دسته دسته
troop	دسته دسته شدن
classify	دسته دسته کردن
regiments	دسته دسته کردن
they came in bands	دسته دسته امدند
windrow	دسته دسته کردن
groups	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته کردن
distribute	دسته دسته کردن
regiment	دسته دسته کردن
streams of people	دسته دسته مردم
scores of people	دسته دسته مردم
group	دسته دسته کردن
sects	دسته دسته مذهبی
sect	دسته دسته مذهبی
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
assortments	دسته
handhold	دسته
handle	دسته
cliques	دسته
work team	دسته
bunches	دسته
procession	دسته
processions	دسته
bunch	دسته
bunched	دسته
clique	دسته
handles	دسته
helve	دسته
bunching	دسته
hilts	دسته
groups	دسته دسته
nibs	دسته
scores	دسته دسته
helm	دسته
trooping	دسته
trooped	دسته
groups	دسته
troop	دسته
nosegay	دسته گل
batch	دسته
handgrip	دسته
hilt	دسته
helms	دسته
tussock	دسته مو
nib	دسته
bracket	دسته
tussocks	دسته مو
batches	دسته
group	دسته
assortment	دسته
kinds	دسته
hosts	دسته
hosting	دسته
hosted	دسته
host	دسته
gangs	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
clan	دسته
clusters	دسته
bail arm	دسته
gang	دسته
levers	دسته
tuft	دسته
shook	دسته
tufts	دسته
wisps	دسته
wisp	دسته
pitman	دسته
platoons	دسته
platoon	دسته
passel	دسته
ringleaders	سر دسته
ringleader	سر دسته
parcel	دسته
parcels	دسته
lever	دسته
clans	دسته
drove	دسته
teams	دسته
bouquets	دسته گل
bouquet	دسته گل
cranks	دسته
cranking	دسته
cranked	دسته
crank	دسته
ranges	دسته
ranged	دسته
range	دسته
sections	دسته
droves	دسته
sheaf	دسته
kind	دسته
cluster bombs	دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
cluster bomb	دسته
cluster	دسته
category	دسته
team	دسته
kindest	دسته
section	دسته
covey	دسته
clump	دسته
fasciculate	دسته دسته
fascicled	دسته دسته
fascicle or cule	دسته
fascicle	دسته
ear	دسته
ears	دسته
bevy	دسته
lot	دسته
brigades	دسته
brigade	دسته
rabble	دسته
corps	دسته
horde	دسته
hordes	دسته
setting up	دسته
sets	دسته
set	دسته
bundling	دسته
bundles	دسته
classed	دسته
class	دسته
detachments	دسته
detachment	دسته
classes	دسته
bundle	دسته
confraternity	دسته
classis	دسته
bodle	دسته
boodle	دسته
schools	دسته
cheque book	دسته چک
school	دسته
classing	دسته
party	دسته
lugged	دسته
tress	دسته مو
stems	دسته
skein	دسته
leader	سر دسته
gens	دسته
clumped	دسته
genus	دسته
haft	دسته
lugs	دسته
fagot	دسته
lugging	دسته
ilk	دسته
faggots	دسته
lug	دسته
army	دسته
faggot	دسته
armies	دسته
skulk	دسته
congregations	دسته
stemming	دسته
skeins	دسته
congregation	دسته
stemmed	دسته
skulks	دسته
skulking	دسته
stem	دسته
skulked	دسته
clumps	دسته
clumping	دسته
glomerule	خوشه دسته
multiple contact	دسته کنتاکت
manubrium	دسته چاقویاکارد
landocracy	دسته ملاکها
kipskin	دسته پوست
batch processing	دسته پردازی
swarms	دسته زیاد
batching	دسته کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com