Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (6 milliseconds)
English
Persian
He has laid hands on these lands.
دست انداخته روی این اراضی
Other Matches
cross legged
پا روی پا انداخته
wreathy
دور هم انداخته
cast off
دور انداخته
anchored
لنگر انداخته
off cast
دور انداخته
interjectory
در میان انداخته
windfalls
میوه باد انداخته
cast off
بیرون انداخته شده
down
به سوراخ انداخته شده
windfall
میوه باد انداخته
They have got engrossed in conversation .
صحبت آها گه انداخته
exuvial
مربوط به پوست انداخته شده
pigtails
گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtail
گیسوی بافته وپشت سر انداخته
offscouring
کثافت واشغال بیرون انداخته
picked quarrel
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
exuviae
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
disposable
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
to carry a piece at safety
تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
unutilized land
اراضی موات
waste lands
اراضی موات
vesture
تصرف اراضی
occupied territory
اراضی اشغالی
cultivated land
اراضی محیات
occupied territories
اراضی اشغالی
land grant
اعطای اراضی
land distribution
توزیع اراضی
conservation of land
حفظ اراضی
waste land
اراضی موات
utilized lands
اراضی دایر
innings
اراضی مستحدثه
accumulative area
اراضی سوارشونده
tidal flats
اراضی جزرومدی
seisin
مالکیت اراضی
quiet enjoyment
حق انتفاع اراضی
land development
احیای اراضی
slot machine
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
uti possidetis
تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis
تملک اراضی اشغالی
reclaimed
احیاء اراضی موات
reclaim
احیاء اراضی موات
redemption
پرداخت مالیات اراضی
cultivation of waste land
احیا اراضی موات
escheat
اراضی بلا وارث
reclaiming
احیاء اراضی موات
reclaims
احیاء اراضی موات
cession of territory
واگذار کردن اراضی مملکت
vender's lien
حق حبس بایع در معامله اراضی
polder
اراضی پست کنار دریا
terre tenant
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
planning permission
اجازه عمران و ابادی اراضی
land office
اداره املاک وثبت اراضی
beachhead
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
cadastre
دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
land poor
دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
beachheads
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
cadastral
مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
backwoods
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
turnstiles
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
subinfeudate
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
keb
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
eight ball billiard
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
waste of manor
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com