English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
red handed دست بخون الوده
Search result with all words
red-handed بخون الوده
to imbrue in blood الوده بخون کردن
to imbrue with blood الوده بخون کردن
Other Matches
mars بخون
bloodthirsty تشنه بخون
haemic وابسته بخون
to imbrue in blood بخون تر کردن
haemic مربوط بخون
to imbrue with blood بخون ترکردن
haematoid شبیه بخون
sanguification تبدیل خوراک بخون
to gild with blood اغشته بخون کردن
to gild with blood غرقه بخون کردن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. بخون یکدیگه تشنه هستند
haematosis تبدیل خون وریدی بخون شریانی
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
contaminate الوده
contaminating الوده
contaminates الوده
contaminated الوده
in for الوده
bedraggled الوده
unclean الوده
spotty الوده
miry الوده
smeary الوده
smutch الوده کردن
contaminant جسم الوده
pollutants الوده کننده
pollutant الوده کننده
polluters الوده کننده
polluter الوده کننده
soilure الوده سازی
unchaste الوده دامن
contaminants جسم الوده
bitten with الوده دچار
contaminative الوده کننده
envenom الوده کردن
sludgy لجن الوده
smutchy الوده وکثیف
imbrue الوده کردن
sullying الوده شدن
sully الوده شدن
sullies الوده شدن
defiled الوده کردن
contaminates الوده کردن
infects الوده کردن
contaminating الوده کردن
infecting الوده کردن
infect الوده کردن
defiling الوده کردن
defiles الوده کردن
defile الوده کردن
contaminated الوده کردن
sullied الوده شدن
slimy لجن الوده
septic گندیده الوده
contamination الوده کردن
contaminate الوده کردن
muck الوده کردن
contaminants ملوث الوده کننده
flyblown الوده بتخم حشرات
contaminate الوده یا کثیف کردن
erythroid الوده یامایل بخونریزی
contaminated الوده یا کثیف کردن
smuttiest با سیاهک الوده شده
contaminant ملوث الوده کننده
contaminating الوده یا کثیف کردن
bacterize بامیکرب الوده شدن
smutty با سیاهک الوده شده
contaminates الوده یا کثیف کردن
smuttier با سیاهک الوده شده
smog هوای الوده به دود وبخار
taint رنگ کردن الوده شدن
tainting رنگ کردن الوده شدن
taints رنگ کردن الوده شدن
fly blow الوده به تخم مگس کردن
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
trichinize با کرم گوشت خوک الوده شدن
wallow course خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
hot spot نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
flybelt منطقه الوده به حشره تسه تسه
mess :شلوغ کاری کردن الوده کردن
messes :شلوغ کاری کردن الوده کردن
befoul کثیف کردن الوده کردن
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com