Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
reacher
دست درازی کننده
Other Matches
lengthiness
درازی
longways
از درازی
endlong
از درازی
lankness
درازی
violence
دست درازی
aggression
دست درازی
long windedness
روده درازی
longish
متمایل به درازی
interference
دست درازی
interminableness
درازی زیاد
yack
روده درازی
lankiness
درازی و لاغری
multiple length
با درازی چندگانه
longevity
درازی عمر
the legth of a rope
درازایا درازی طناب
encroached
دست درازی کردن
encroaches
دست درازی کردن
prolixity
پرگویی روده درازی
from way back
<idiom>
مدت خیلی درازی
encroach
دست درازی کردن
longevity
درازی عمر دیرپایی
yak
وراجی کردن روده درازی
yaks
وراجی کردن روده درازی
entellus
یکجورعنترکه ریش ودم درازی داردودرنزدهندوهاارجمنداست
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
whisperer
پچ پچ کننده
bidder
کننده
ear-splitting
کر کننده
bidders
کننده
catterer
پچ پچ کننده
benders
خم کننده
bender
خم کننده
mauler
له کننده
noncommittal
رد کننده
abjurer or abjuror
کننده
commulator
یک سو کننده
puffer
پف کننده
prattfall
پچ پچ کننده
fluxing oil
اب کننده
prater
پچ پچ کننده
attacking
تک کننده
squasher
له کننده
repudiationist
رد کننده
crusher
له کننده
jaberer
پچ پچ کننده
deflective
کج کننده
deletive
حک کننده
squelcher
له کننده
spurner
رد کننده
fillers
پر کننده
filler
پر کننده
solver
حل کننده
thinner
کم کننده
crepitant
خش خش کننده
swooner
غش کننده
rebutter
رد کننده
fizzy
کف کننده
trackers
پی کننده
refuser
رد کننده
refutative
رد کننده
refutatory
رد کننده
renunciant
کننده
renunciant
رد کننده
tracker
پی کننده
hopper
لی لی کننده
hoppers
لی لی کننده
syncopator
غش کننده
skittish
رم کننده
mitigatory
کم کننده
doer
کننده
doers
کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
surfy
کف کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
filleting
پر کننده
filleted
پر کننده
fillet
پر کننده
mumbler
من من کننده
percutient
دق کننده
sensor
حس کننده
fillets
پر کننده
mitigative
کم کننده
bandwidth
یچ کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com