Dictiornary-Farsi | دست هیرودیس را از پشت بسته است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
he out herods herod	دست هیرودیس را از پشت بسته است


Other Matches

herodian	یهودی ای که هواخواه هیرودیس وطرفدارسلطنت اودریهودیه
outherod	در لاف و گزاف یا سخت دلی از هیرودیس گرو بردن
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
corked	بسته
kits	بسته
clotty	بسته
solid	بسته
solids	بسته
packet	بسته
packets	بسته
crossed chaque	چک بسته
crossed cheque	چک بسته
curdy	بسته
pack box	بسته
shut	بسته
imperforate	بسته
shuts	بسته
shutting	بسته
ice bound	یخ بسته
grumous	بسته
fardel	بسته
datagram	یچ بسته
pent	بسته
barred	بسته
parcel	بسته
packages	بسته
packaged	بسته
parcels	بسته
bagful	یک بسته
pinioned	کت بسته
packed	بسته ای
bunged up	بسته
fronted	صف بسته
shook	بسته
connected	بسته
interdependent	به هم بسته
jellied	بسته
clotted	بسته
kit	بسته
package	بسته
stacks	بسته
stacked	بسته
stack	بسته
packs	بسته
trusser	بسته
uncrossed	بسته
strikebound	بسته
bundle	بسته
bundles	بسته
pack	بسته
closed	بسته
bundling	بسته
logical	یچ بسته
assumed	بخود بسته
package	بسته بندی
right round bracket	پرانتز بسته
closed shop	سیستم بسته
blindfolds	چشم بسته
blindfolding	چشم بسته
closed system	نظام بسته
as the case may be	بسته بمورد
tongue-tied	زبان بسته
case numbers	شماره بسته ها
box trail	سهم بسته
bound electron	الکترون بسته
bound charge	بار بسته
blocked opening	درگاه بسته
blind fold	با چشم بسته
shook	بسته کردن
right parenthesis )	پرانتز بسته
application package	بسته کاربردی
aleatory	بسته به بخت
vans	کامیون سر بسته
van	کامیون سر بسته
blindfolded	چشم بسته
dog	دفاع بسته
disabled <adj.> <past-p.>	بسته شده
coil of rope	بسته طناب
kits	بسته لوازم
packages	بسته بندی
kit	بسته لوازم
barred <adj.> <past-p.>	بسته شده
closed <adj.> <past-p.>	بسته شده
dunnage	بسته بندی
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.>	بسته شده
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
blindfold	چشم بسته
closed shops	سیستم بسته
packaged	بسته بندی
locked <adj.> <past-p.>	بسته شده
closed circuits	مدار بسته
closed circuit	مدار بسته
pre assembled	پیش بسته
shutt down	بسته شدن
icebound	یخ بند یخ بسته
homogamy	زناشویی بسته
survival pack	بسته نجات
to shut down	بسته شدن
tongue tied	زبان بسته
grume	خون بسته
gelidity	بسته شدگی
food packet	بسته غذایی
flat pack	بسته مسطح
disk pack	گروه بسته
disk pack	بسته دیسک
disk pack	گرده بسته
young ice	یخ تازه بسته
unopened	بسته - بازنشده
shut in personality	شخصیت بسته
internal drainage	ابریز بسته
investment castings	ریخته گی بسته
parcel post	بسته پستی
program package	بسته برنامه
set in	بسته شدن
on the rope	بهم بسته
occlusion	بسته شدگی
shut down	بسته شدن
mare clausum	دریای بسته
lockfast	محکم بسته
large n	سر بسته همینطوری
lappermilk	شیر بسته
lamblkin	زبان بسته
it is a question of money	موضوع بسته به
ironbound	با اهن بسته
iron bound	با اهن بسته
investment foundry	ریخته گی بسته
cruor	خون بسته
closed routine	روال بسته
closed network	شبکه بسته
closed mind	ذهن بسته
closed loop	حلقه بسته
manacled <adj.>	دست بسته
closed group	گروه بسته
closed game	بازی بسته
closed fist	مشت بسته
tied up <adj.>	دست بسته
closed file	فایل بسته
closed file	ستون بسته
close-fisted <adj.>	دست بسته
closed economy	اقتصاد بسته
closed area	منطقه بسته
closed society	جامعه بسته
closed subroutine	زیرروال بسته
all-expense tour	گشت بسته ای
congealable	بسته شدنی
coagulum	خون بسته
package tour	گشت بسته ای
closed variation	واریاسیون بسته
finite universe	جهان بسته
closed universe	جهان بسته
closed traverse	پیمایش بسته
closed system	سازگان بسته
closed system	سیستم بسته
package holiday	گشت بسته ای
close column	ستون بسته
posted	بسته پستی
shut	بسته شدن
packs	بسته کردن
posts	بسته پستی
packet	بسته کوچک
shuts	بسته شدن
packets	بسته کوچک
packing	بسته بندی
post	بسته پستی
drafts	بسته کالا
drafted	بسته کالا
post-	بسته پستی
packaging	بسته بندی
packer	بسته بند
cover	بسته بندی
packers	بسته بند
pack	بسته کردن
shutting	بسته شدن
armfuls	یک بغل یک بسته
covers	بسته بندی
draft	بسته کالا
dumb	زبان بسته
closed	محرمانه بسته
coverings	بسته بندی
dumbest	زبان بسته
armful	یک بغل یک بسته
closure	بسته شدن
dumber	زبان بسته
closures	بسته شدن
clogging	بسته شدن
bolson	حوزه ابریز بسته
packaging cost	هزینه بسته بندی
blindfold chess	شطرنج چشم بسته
stringently	محکم بسته شده
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
stringent	محکم بسته شده
removable	باز و بسته شونده