Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
baffler
دست پاچه کننده
Other Matches
foot
پاچه
trotter
پاچه
trotters
پاچه
leg
پا پاچه
legs
پا پاچه
forelegs
پاچه جلو
gamb
پاچه جلو
gambe
پاچه جلو
neat'sfoot
پاچه گاو
foreleg
پاچه جلو
legs
پاچه شلوار
leg
پاچه شلوار
pettitoes
پاچه خوک
panic-stricken
دست پاچه
sheep's feet
پاچه گوسفند
double hammer-beam
تیر پاچه بند
disconcerted
دست پاچه کردن
disconcerts
دست پاچه کردن
stumping
دست پاچه شدن
stumps
دست پاچه شدن
bash
دست پاچه نمودن
bashes
دست پاچه نمودن
bashing
دست پاچه نمودن
double hammer-beam
دستک پاچه بند
bashed
دست پاچه نمودن
disconcert
دست پاچه کردن
stumped
دست پاچه شدن
overwhelmed
دست پاچه کردن
neat'sfoot oil
روغن پاچه گاو
stump
دست پاچه شدن
sheep foot roller
غلطک پاچه بزی
keep cold
دست پاچه نشدن
keep one's hair on
دست پاچه نشدن
hasty
دست پاچه تند
keep one's head
دست پاچه نشدن
overwhelm
دست پاچه کردن
incommode
دست پاچه کردن
to keep cold
دست پاچه نشدن
tampering
غلطک پاچه بزی
to keep one's hair on
دست پاچه نشدن
flustration
دست پاچه سازی
to keep ones he
دست پاچه نشدن
embarrasses
دست پاچه کردن
to put out of countenance
دست پاچه کردن
to lose one's nerves
دست پاچه شدن
to keep ones hair on
دست پاچه نشدن
To lose onehead . To get into a panic.
دست پاچه شدن
embarrass
دست پاچه کردن
confuse
دست پاچه کردن
overwhelms
دست پاچه کردن
lose one's head
<idiom>
دست پاچه شدن
to get excited
دست پاچه شدن
confuses
دست پاچه کردن
panic stricken
دست پاچه بی جهت سراسیمه
panic struck
دست پاچه بی جهت سراسیمه
haste makes waste
ادم دست پاچه که کارادوبارمیکند
hammer beam
تیر یا دستک پاچه بند
confused
سر در گم دست پاچه مات و مبهوت
have egg on one's face
<idiom>
خجالت ودست پاچه شدن
abash
خجالت دادن دست پاچه نمودن
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
blunders
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundering
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
to overload someone
[with something]
کسی را
[با چیزی بیش از ظرفیت آن شخص]
دست پاچه کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
flusters
دست پاچه کردن عصبانی کردن
flustering
دست پاچه کردن عصبانی کردن
fluster
دست پاچه کردن عصبانی کردن
flustered
دست پاچه کردن عصبانی کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
divider
جدا کننده تقسیم کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers
کننده
commulator
یک سو کننده
fluxing oil
اب کننده
prattfall
پچ پچ کننده
bender
خم کننده
solvent
اب کننده
benders
خم کننده
ear-splitting
کر کننده
solvents
اب کننده
doer
کننده
whisperer
پچ پچ کننده
thinner
کم کننده
tracker
پی کننده
renunciant
کننده
renunciant
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com