Dictiornary-Farsi | دست پاچگی اشتباه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
boo boo	دست پاچگی اشتباه


Other Matches

range error	اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom>	درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
embarrassment	دست پاچگی
excitement	دست پاچگی
confusion	دست پاچگی
disconcertment	دست پاچگی
helter-skelter	دست پاچگی
bafflement	دست پاچگی
disconcertion	دست پاچگی
twitteration	دست پاچگی
helter-skelters	دست پاچگی
precipitateness	دست پاچگی
precipitance	دست پاچگی
hurriedness	دست پاچگی
hastiness	دست پاچگی
headlong	بادست پاچگی تند
hurriedly	از روی دست پاچگی
fluster	سراسیمگی دست پاچگی
flustered	سراسیمگی دست پاچگی
flustering	سراسیمگی دست پاچگی
flusters	سراسیمگی دست پاچگی
flustration	اشفتگی دست پاچگی
abashedly	بطور دست پاچگی
abashment	دست پاچگی خجالت
scurries	حرکت ازروی دست پاچگی
scurry	حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying	حرکت ازروی دست پاچگی
hastiness	دست پاچگی شتاب زدگی
scurried	حرکت ازروی دست پاچگی
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.]	این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
louse up <idiom>	دست پاچگی ،گیج کردن ،سردرگم کردن
datum error	اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error	اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
wrongs	اشتباه
fumble	اشتباه
fallacies	اشتباه
wronging	اشتباه
faux pas	اشتباه
clanger	اشتباه
mistake	اشتباه
flounder	اشتباه
floundered	اشتباه
floundering	اشتباه
flounders	اشتباه
in error <adj.>	اشتباه
fumbled	اشتباه
to put one in the wrong	اشتباه
fault	اشتباه
goofs	اشتباه
incorrectness	اشتباه
inerrant	بی اشتباه
jeofail	اشتباه
trips	اشتباه
tripped	اشتباه
trip	اشتباه
lap sus	اشتباه
fallacy	اشتباه
errancy	اشتباه
faults	اشتباه
snafu	اشتباه
overseen	در اشتباه
faulted	اشتباه
mistakenness	اشتباه
wrong	اشتباه
errors	اشتباه
barratry	اشتباه
discrepancy	اشتباه
mix-ups	اشتباه
mix-up	اشتباه
mix up	اشتباه
error	اشتباه
false <adj.>	اشتباه
mistakes	اشتباه
fumbles	اشتباه
mistaking	اشتباه
goofed	اشتباه
goof	اشتباه
goofing	اشتباه
blooper	اشتباه احمقانه
computational	اشتباه در محاسبه
flub	اشتباه احمقانه
lapsus linguac	اشتباه لپی
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
malentendu	اشتباه فهمیدن
metachronism	اشتباه تاریخی
mils trip	اشتباه میلیمی
miscue	اشتباه کردن
misguidely	از روی اشتباه
misplay	بازی اشتباه
delivery error	اشتباه در تیراندازی
deflection error	اشتباه سمت
fallible	اشتباه کننده
blunderingly	ازروی اشتباه
boner	اشتباه مضحک
boo boo	اشتباه کاری
dead shot	تیر اشتباه
deflection error	اشتباه انحراف
dispersion error	اشتباه پراکندگی
deflection error	اشتباه سمتی
wrongly <adv.>	بصورت اشتباه
by a mistake <adv.>	بطور اشتباه
unmistakable	خالی از اشتباه
as a result of a mistake <adv.>	بطور اشتباه
typo	اشتباه تایپی
typing error	اشتباه تایپی
to goof up [American E]	اشتباه کردن
slip of the tongue <idiom>	اشتباه لپی
by accident <adv.>	بطور اشتباه
to read wrong	اشتباه [ی] خواندن
inadvertently <adv.>	بطور اشتباه
by mistake <adv.>	بطور اشتباه
phonily <adv.>	بصورت اشتباه
incorrectly <adv.>	بصورت اشتباه
faultily <adv.>	بصورت اشتباه
falsely <adv.>	بصورت اشتباه
wrongly <adv.>	بطور اشتباه
phonily <adv.>	بطور اشتباه
incorrectly <adv.>	بطور اشتباه
faultily <adv.>	بطور اشتباه
falsely <adv.>	بطور اشتباه
make a mistake <idiom>	اشتباه کردن
trip up <idiom>	اشتباه کردن
unintentionally <adv.>	بطور اشتباه
inadvertently <adv.>	بصورت اشتباه
unintentionally <adv.>	بصورت اشتباه
probable error	اشتباه احتمالی
spuriously <adv.>	بصورت اشتباه
peccant	اشتباه کار
parachronism	اشتباه تاریخی
miswrite	اشتباه نوشتن
mistakenness	در اشتباه بودن
mistaken party	اشتباه کننده
mistake of law	اشتباه حکمی
mistake of fact	اشتباه موضوعی
mistakable	قابل اشتباه
professional misconduct	اشتباه حرفهای
by accident <adv.>	بصورت اشتباه
off the beam <idiom>	اشتباه ،خطا
spuriously <adv.>	بطور اشتباه
I made a mistake . I was wrong.	من اشتباه کردم
you are mistaken	در اشتباه هستید
to set	از اشتباه دراوردن
to put wise	از اشتباه دراوردن
to make an error	اشتباه کردن
to make a mistake	اشتباه کردن
systematic error	اشتباه سیستماتیک
syntax error	اشتباه ترکیبی
by mistake <adv.>	بصورت اشتباه
by a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
misstep	اشتباه درقضاوت
absolute error	اشتباه مطلق
misconstrues	اشتباه کردن
goofs	اشتباه کردن
goofing	اشتباه کردن
blunder	اشتباه کردن
blundered	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه لپی
blundered	اشتباه کردن
blundering	اشتباه بزرگ
blundering	اشتباه لپی
blundering	اشتباه کردن
goofed	اشتباه کردن
goof	اشتباه کردن
blunders	اشتباه بزرگ
erroneous	غلط اشتباه
blunders	اشتباه لپی
blunders	اشتباه کردن
peccadillos	اشتباه کوچک
peccadilloes	اشتباه کوچک
blunder	اشتباه لپی
blunder	اشتباه بزرگ
slip up	اشتباه کردن
misconstrued	اشتباه کردن
misconstruing	اشتباه کردن
misconstrue	اشتباه کردن
misprints	اشتباه چاپی
disabuse	از اشتباه دراوردن
disabused	از اشتباه دراوردن
disabuses	از اشتباه دراوردن
disabusing	از اشتباه دراوردن
misprint	اشتباه چاپی
bloomer	اشتباه احمقانه
miscalculation	محاسبه اشتباه
miscalculations	محاسبه اشتباه
oversight	اشتباه نظری
oversights	اشتباه نظری
mistook	اشتباه کردن
slip-ups	اشتباه کردن
slip-up	اشتباه کردن
peccadillo	اشتباه کوچک
slip	اشتباه لیزی
mistake	اشتباه کردن
inaccuracy	خطا یا اشتباه
fumble	اشتباه کردن
inaccuracy	اشتباه غلط
inaccuracies	خطا یا اشتباه
fumbled	اشتباه کردن