English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
siege mentality دشمن پنداری همه جانبه
Other Matches
tripartite pact قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
imaginary پنداری
pindari پنداری
hypothetical پنداری
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
animatism جاندار پنداری
adultomorphism بزرگسال پنداری
deja entendu شنوده پنداری
artificalism ساخته پنداری
self-concept خود پنداری
animism جاندار پنداری
self concept خود پنداری
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
machismo مرد برتر پنداری
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizing به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
one way یک جانبه
one legged یک جانبه
ex parte یک جانبه
unilaterally یک جانبه
reciprocal دو جانبه
one-way یک جانبه
partite جانبه
tripartite سه جانبه
trilateral سه جانبه
bilateral دو جانبه
unilateral یک جانبه
mutual دو جانبه
blind transportation ارسال یک جانبه
unilaterally یک جانبه تک سویه
bilateral monopoly انحصار دو جانبه
dual agent عامل دو جانبه
quadrilaterals چهار جانبه
widespread همه جانبه
unilateral یک جانبه تک سویه
bilateral contract قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement توافق دو جانبه
tripartite pact پیمان سه جانبه
one sided یک جانبه مغرضانه
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
quadrilateral چهار جانبه
unilateral agreement توافق یک جانبه
triparite سه نسخهای سه جانبه
unilateral contract قرارداد یک جانبه
synchronous converter تبدیلگر دو جانبه
unilateral declaration بیانیه یک جانبه
wall-to-wall همه جانبه
multilateral چند جانبه
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
total war جنگ همه جانبه
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
bilateral treaty معاهده یا معاهدات دو جانبه
quadruple pact میثاق چهار جانبه
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
trusts انحصارات چند جانبه
trusted انحصارات چند جانبه
trust انحصارات چند جانبه
matches رویارویی بازیهای دو جانبه
multilateral contract قرارداد چند جانبه
multilateral trade تجارت چند جانبه
double agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agents عامل اطلاعاتی دو جانبه
match رویارویی بازیهای دو جانبه
duopsony انحصار دو جانبه خرید
duopoly انحصار دو جانبه فروش
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
quadruple pact پیمان چهار جانبه
imperfect oligopoly انحصار چند جانبه ناقص
complete oligopoly انحصار چند جانبه کامل
oligopsony انحصار چند جانبه خرید
collusive oligopoly انحصار چند جانبه سازشکارانه
mutual exclusion ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelled پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bilateral infrastructure سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
foes دشمن
foe دشمن
abhorrer دشمن
adversaries دشمن
enemies دشمن
xenophobe دشمن
adversarial دشمن
hostile دشمن
adversary دشمن
at d. دشمن
enemy دشمن
foeman دشمن
the enemy نیروی دشمن
the enemy کشتی دشمن
archenemy دشمن بزرگ
arch enemy دشمن بزرگ
antichrst دشمن مسیح
alien enemy دشمن خارجی
nemesis دشمن بزرگ
hateable دشمن داشتنی
feudist متحد دشمن
hostile artillery توپخانه دشمن
hostile battery اتشبار دشمن
man hater دشمن ادم
xenophobe دشمن بیگانه
antagonist رقیب دشمن
enemy state حکومت دشمن
enemy state دولت دشمن
enemy forces نیروهای دشمن
potential enemy دشمن حتمی
potential enemy دشمن اصلی
antagonists رقیب دشمن
merged دشمن فاهر شد
evades گریز از دشمن
evaded گریز از دشمن
evade گریز از دشمن
antagonizes دشمن کردن
antagonised دشمن کردن
antagonizing دشمن کردن
antagonises دشمن کردن
antagonising دشمن کردن
antagonize دشمن کردن
antagonized دشمن کردن
waning جنگ دشمن
enemy دشمن کردن
wane جنگ دشمن
unfriendly دشمن ناشناس
engagements درگیری با دشمن
engagement درگیری با دشمن
front سمت دشمن
contains احاطه دشمن
contained احاطه دشمن
contain احاطه دشمن
fronting سمت دشمن
evading گریز از دشمن
enemies دشمن کردن
waned جنگ دشمن
wanes جنگ دشمن
break off قطع تماس با دشمن
close with نزدیک شدن به دشمن
close in نزدیک شدن به دشمن
break through نفوذکردن در مواضع دشمن
threats دشمن تهدید کردن
trophy of war غنیمت جنگی از دشمن
anti air ضد برتری هوایی دشمن
to pierce the enemy's line دشمن رخنه کردن
betrayed تسلیم دشمن کردن
threat دشمن تهدید کردن
betrays تسلیم دشمن کردن
repulse پس زدن دشمن وازدن
repulsed پس زدن دشمن وازدن
betray تسلیم دشمن کردن
repulsing پس زدن دشمن وازدن
to roll up the enemy line بخط دشمن کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com